اربعین حسینی یکی از بزرگترین و معنویترین مناسبتهای شیعیان است که یادآور فداکاری و ایثار امام حسین (ع) و یارانش در راه حفظ دین و عدالت میباشد. در این روز، اشعار و روضههایی که با زبان دل و جان خوانده میشوند، نقش بسزایی در زنده نگه داشتن یاد عاشورا و انتقال پیام نهضت حسینی به نسلهای بعدی دارند. در این مطلب از سلام دنیا ، مجموعه ای از بهترین متن روضه اربعین از بزرگان مداحی مانند حاج منصور ارضی، میثم مطیعی، حاج مهدی سلحشور، مهدی رسولی و دیگران همراه با زبان حال حضرت زینب و اشعار مرتبط برای شما همراهان همیشگی گردآوری کردیم.
متن روضه اربعین حاج منصور ارضی
بعد از این، ای خواهر مظلومه، راحت گریه کن
آمدی از راه با رنجِ اسارت، گریه کن
ناله کن، نوحه بخوان، تا کعبِ نِی در کار نیست
کربلا را بیمه کن با اشکهایت، گریه کن
*یه عده الان تو راهن دارن میرن کربلا ...*
کوهِ غم، یک اربعین، بر روی دوشَت بار شد
حال یک یک با مرورِ خاطراتت گریه کن
از شبِ شام غریبان تا شبِ شام بلا
با تو بودم، حال با من هر مصیبت گریه کن ...
هر چه میخواهی بگو از دردهای بی شمار
داغ روی داغ دیدی بی نهایت گریه کن
ای پناهِ آل زهرا پیر برگشتی چقدر ...
پاسدارِ آبروی آل عصمت گریه کن
گر چه پیروز آمدی،ای قد کمان،ای مو سپید
ای شبیهِ مادرم افتاده قامت گریه کن
کاروانِ اهل بیتم را کبود آورده ای ...
تازیانه خورده برگشتی به شدّت، گریه کن
همرهِ این پاره معجرها و رُخهای کبود
گریه کن، بر گوشوارِ رفته غارت گریه کن
دستهای پُر ز سیلی را مکرر دیده ام
بشکند دست ستم،بر این اهانت گریه کن
جای پنجه روی صورت هایتان گُل کرده است
همچو من،بر چهره های پُر جراحت گریه کن
چشم عباس مرا چون دور دیدند اهل شام
خیره بر ناموس من ماندند ٱمت، گریه کن
دخترم دروازهٔ شام از خجالت آب شد
دیدم از نِی چشمها را در خیانت گریه کن
حسین ....*
پشت دروازه سرم افتاد زیر دست و پا
گُم شدم زیرِ سُمِ اسبان، به غایت گریه کن
من سراغ نازدانه را نمیگیرم، ولی
بینِ طفلان بنگرم با چشم حسرت گریه کن
کاخ دشمن را سه ساله کودکم ویرانه کرد
اشکِ شوقم میچکد از این شجاعت گریه کن
*وقتی رسیدن بین راه بشیر ملازم کاروان شده و دستور بر اینه با احترام عزیزان ال الله رو به مقصد برسانه"امام چهارم فرمود عمه جان بین دو راهی از این ور مدینه میره " از این ور کربلا میره " چه میفرمایید؟ انقدر احترام عمه جانشو داشت با این که خود امام زمان آن وقت بود حضرت فرمود برادر زاده ما رو که نزاشتن بر کشته هامون گریه کنیم ... بریم کربلا ... همه بال در اوردن ..."شما نگاه کنید اینایی که دارن اربعین میرن کربلا و نزدیک کربلا هستن یه حال دیگه ای دارن ... چند روز دارن راه میرن ... همچین که میگن الان چند کیلومتری راه هستیم همه یه جور دیگه ای میشن ..." بشیر میگه همچین که به سرزمین کربلا رسیدن دیگه مهلت ندادن شترها رو ساربان ها بخوابانن اینها پیاده بشن ... مانند برگ خزان رو زمین افتادن ... یکی رفت سمت خیمه های نیم سوخته ... یکی رفت سمت علقمه ... یکی رفت سمت قتلگاه ... یکی هم رو خاک ها نشسته بود میگفت همینجا به دنبال ما اومدن ... گوشواره هامونو کشیدن ....حسین ....
///////////////////////////////////////////////////////
حتما بخوانید: متن برای استوری اربعین
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین حسینی میثم مطیعی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ…
مثل اونایی که الان رسیدن کربلا، مثل زائرایی که با پاهای آبله زده الان رسیدن روبرو حرمش، مثل جابر که اومد کربلا سلام کرد؛ مثل زینب که هر طرف رو که نگاه میکنه یاد یه خاطره میافته؛ دستت رو روی سینه بگذار، تو آقای کریمی، درسته من نیومدم کربلا، درسته تقصیر خودمه، بند تعلقات شدم، سفر کربلا رو از دست دادم.
“اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ”
آقا رسید قافله ای از غم سفر لبریزد دوباره زنده شد آن خاطرات حزن آمیز.
همینجا به گلوی نازک برادرم تیر سه شعبه زدن، همینجا دستای عموم رو جدا کردن.
همینجا رسید قافله ای از غم سفر لبریزد دوباره زنده شد آن خاطرات حزن آمیز.
یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند شبیه برگ درختان به موسم پاییز.
همینجا مادرم صدا زد بنیّ بنیّ، همینجا منِ زینب ایستاده بودم یه وقت آسمان تیره و تار شد.
“اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، یا ایتها النفس المطمئنه”
شمر مرو به قتلگه، فاطمه میکند نگه.
حسین….
یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند شبیه برگ درختان به موسم پاییز.
به بوی پیرُهنی هر کدام میگیرند، یکی بهانه ی یوسف، یکی سراغ عزیز.
یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز، ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود.
این حرف های مرثیه خوانان دروغ بود.
یا گرگ های تاخته بر یوسف حجاز مانند گرگ قصه ی کنعان دروغ بود.
خودم دیدم، خودم دیدم، پیراهن یوسف منو بردند، همینجا.
صدای شیونی آمد که جان عالم سوخت، صدای شیون خواهر، برادرم بزخیز.
حسینم خسته آمدم، مو سفید آمدم، شرمنده آمدم، خرابه ی شام یادگارت رو جا گذاشتم.
غریب و خسته به درگاهت آمدم رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دستاویز.
چنان شدم که تو میخواستی دم رفتن ندید اشک مرا این جماعت خونریز.
الان دلم میخواد کنار قبرت، های های گریه کنم.
چقدر شام و کوفه بچه هات رو کتک زدن اما…
من برگشته از رسالت انجام داده ام.
کار تو رو تکمیل کردم حالا آمدم کنار مزارت.
زبان حیدریم دم به دم قیامت بود، نگاه فاطمی ام شعله های رستاخیز.
اگر چه دست مرا بسته بود دشمن تو، اسیر من شدم و او نداشت راه گریز.
هراس دشمنت از محکمات قرآن بودند، اشت چاره و برداشت خیزران ز ستیز.
یه وقت صدا زد: “یا یزید مهلا مهلا، منتهیا الی سنایا ابی عبدالله” این لب و دندان رو پیامبر میبوسید.
برادرم.
توسنگ خورده ای، آری! شکسته ای، من هم تو شعله ور شده ای، داغ دیده ای، من نیز.
تو را قسم به نماز نشسته ی مادر رسیده جان بر لبم آه جان من برخیز.
حسینم یادت میاد یه روزی با برادرم، حسنم، وارد خانه شدی صدا زدی اسما مادرمون کجاست؟
“یا اسما مایُنیمُ امِّنا فی هذه الساعه” مادر ما این وقت روز نمیخوابه، اسما زد
“یَا ابنَی رسول الله لیست اُمِّکما نائمَه” مادرتون نخوابیده.
“فقد فارِقَکِ الدنیا” دیگه بی مادر شدید آقازاده.
حسینم یادت میاد وارد شدی داخل حجره، حسنم خودش رو روی بدن مطهر مادر انداخت صدا زد
” یا اماه کَلِّمینی فانا ابنک الحسن” مادر با من حرف بزن، دارم جون میدم؛
حسینم یادت میاد صورت کف پای مادر گذاشتی صدا زدی
“یا اماه کلمینی”
حسینم بذار یه خاطره دیگه برات بگم؛ یادت میاد جلو چشم بابام مادر ما رو میزدن؟
در وسط کوچه تو را میزدند، کاش به جای تو مرا میزدند…
چرا شده گوشه ی چشمت کبود، به من بگو مگر علی مرده بود؟
وای من و وای من و وای من… میخ در و سینه ی زهرای من…
یا زهرا… یا زهرا…
در وسط کوچه تو را میزدند…
خدا برای کسی نیاره ببینه مادرش وسط کوچه افتاده، لذا وقتی زینب رسید کنار قبر ابا عبدالله یه جمله گفت - این سفر رو داره گزارش میده -
خبر داری مرا بازار بردند؟
اما مصیبت از این بالاتره، دیگه شما رو کجا بردند بی بی جان؟
خبر داری مرا بازار بردند؟
میان مجلس اغیار…
روضه مدینه ای بود، چرا آمدی کربلا؟
خبر داری که دژخیم زمانه
زده بر خواهرت …..
پاشو ببین منم مثل مادرم شدم …..
حسین….
///////////////////////////////////////////////////////
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین حاج مهدی سلحشور
صَلَّى اللهُ عَلَیْکَ یا مَظلوم یا اَباعَبْدِاللَّهِ ،وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَلاجَعَلَهُ اللَّه آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
ما هیچ نبودیم ولی قسمت ما کرد
با پای پیاده سفر کرببلا را
”حسین جان…..”میدونی ان شاءالله نتیجه ی این حسین گفتن ها رو کی می بینی؟ درروایت میگه:مادر سادات وقتی میخوان وارد بهشت بشن،توقف می کنند،پشت سرشون رو نگاه می کنند، هر چی میگن:خانم وارد بهشت بشین،بهشت رو برای شما آماده کردن، همه منتظر قدوم شما هستن،بی بی پشت سرش رو نگاه میکنه،میگه: تا بچه هام وارد نشن من وارد نمیشم،تا محبینم وارد نشن من وارد نمیشم،تا گریه کن های حسین وارد نشن من وارد نمیشم. تصور کن این منظره روهمه تون دور فاطمه ی زهرا حلقه می زنید ان شاءالله.
کامل الزیارات مینویسه:وقتی دور فاطمه حلقه زدی،فاطمه ی زهرا شروع میکنه روضه ی حسین رو خواندن.تصور کن توی صحرای محشر شما بشید گریه کن،فاطمه ی زهرا بشه روضه خوان، میدونی روضه خواندن مادرت فاطمه چه طوره؟ یه وقت نگاه میکنی می بینی پیراهن خونی حسین رو روی دست بلند کرده. حسین جان…….
پیاده روی اربعین وقتی چند کیلومتری راه میری،به پاهات فشار میاد، کف پات تاول میزنه، هر چند تا موکبی یه عده آماده اند زائرها بیان، خستگی ِ زائرها رو در کنند، پذیرایی کنند، مرهم به کف پای این بچه ها بگذارند، حالا تصور کن آدم بزرگ،جوان،نیرومند، این طور تحلیل میره،اما دلا بسوزه برا بچه های حسین،حسین….نمیگذاشتن پا به پای بزرگترها راه برن،زن و بچه رو با طناب به هم بسته بودن،این بچه ها روی زمین می افتادن با تازیانه بچه هارو بلند می کردند، آی بمیرم براتون،کسی نبود این بچه هارو تحویل بگیره،کسی نبود مرهم به پای این بچه ها بذاره،آی حسین….
وقتی جابر رسید کنار قبر مطهر ابی عبدالله، دست رو قبر گذاشت،خودش رو روی قبر انداخت،شروع کرد اشک ریختن و ناله زدن،شروع کرد با حسین در و دل کردن، اینقدر ناله زد بی هوش شد، کنار قبر روی زمین افتاد، آب به صورتش پاشیدن، جابر رو بلند کردن، اما بگم جابر کجا بودی وقتی زینب اومد وارد گودال قتلگاه شد؟ عجب زیارتی کرد از بدن حسین، جابر آب رو صورتت ریختن بلندت کردن،اما کجا بودی بچه های حسین رو با چه وضعیتی از بدن مطهر جدا کردن؟“فَاجْتَمَعَتْ عِدَّهٌ مِنَ الْأَعْرَاب” سکینه رو چه طور از بدن حسین جدا کردن، با تازیانه و کعب نی،حسین…. گفت:داداش!
گودال پر از خون شد و ما سوی مدینه
رو کرده و گفتیم رسول ِ دو سرا را
“یَا جَدّا، صَلَّى عَلَیْکَ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ هَذَا الْحُسَیْنُ بِالْعَرَاءِ، مَسْلُوبُ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ وَ بَنَاتُکَ سَبَایَا”داداش این منو داره میکشه
افسوس کمی رحم نکردند و ربودند
پیراهن و عمامه و نعلین و عبا را
جان از تن ما رفت در آن لحظه که دیدیم
چوب و لب و دندان ِ تو و تشت طلا را
این بچه ها همه نشسته بودن یه گوشه ای از مجلس، بچه هایی که رنگ رخسارشون رو آفتاب هم ندیده، این بچه ها پشت مخدّرات، خودشون رو پنهان کرده بودن با این معجر پاره ها سرها رو پوشونده بودن، اما یه وقت دیدن ده ساله ی حسین رو پنجه ی پا بلند شده، یه جا رو داره نشان میده، هی میگه: عمه جان زینب! عمه جان نگاه کن سر بابام حسین ِ، دارن با چوب خیزران به لب و دندان بابام حسین،حسین…
///////////////////////////////////////////////////////
حتما ببینید: گلچینی از کلیپ استوری اربعین
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین مهدی رسولی
دوباره آمدم پس کسی صدا کرده
میان اینهمه مردم مرا سوا کرده
دعای خیر کسی پشت زائرانت هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده
همیشه حب تو جاریست در دلِ شیعه
خدا اراده خیری برای ما کرده
به حق گریه زینب خدا بیامرزد
هر آن کسی که مرا با تو آشنا کرده
به این حرارت در سینه ها قسم آقا
غمِ تو در دل ما کربلا به پا کرده
کم است گریه ماها که گریه بر غم تو
به آب ماهی و مرغان در سما کرده
قسم به چادر زهرا تو حاجتم هستی
همیشه اشک غمت حاجتم روا کرده
شنیده ایم سرت را گذاشت کنج تنور
تنور با سر از تن جدا چه ها کرده
ای کربلا
ای کعبه عشق و امیدم
بعد از جداییها به دیدارت رسیدم
ای کربلا آغوش بگشا زینب آمد
من زینبم کز رنج دوریها خمیدم
منزل به منزل داغ بر داغم فزون شد
جان کنده ام تا رخت در اینجا کشیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را
ای کربلا تا بر سر کویت رسیدم
کاروان آرام آرام رسید بچه ها تو این کجاوه ها خوابشون برده...رسیدن به یه دو راهی خدا رحمت کنه شهید بزرگوار شهید محراب مرحوم قاضی ایشون در کتاب اول اربعینشون معتقده زینب کبری اولین اربعین آمده کربلا..
رسیدن به یه جایی میگن بشیر آمد محضر زین العابدین آقاجان این راه میره مدینه
این راه میره عراق و کربلا. آقا امر چیه کجا بریم ؟بریم مدینه، بریم کربلا؟ شاید تا اسم کربلا آمده همه نگاها رفت سمت زینب ..نگاه ملتمس این دختر بچه ها
عمه بریم کربلا..شاید زینب یه نگاه داره میگردونه..دید نه این بچه ها خیلی حرف دارن..اما من میگم..شاید یه نگاه کرده دیده رباب یه جوری بغض کرده.. گفت: علی جان بریم کربلا..
خاصیتش همینه عین مهد میمونه این حرکت شتر.. این بچه ها روی کجاوه ها آرام آرام خوابشون برده ..کاروان نزدیک که میشد، این نسیم صحرا که بلندمیشه، آروم آروم یه عده چشارو وا کردن، این پرده های کجاوه رو کنار زدن ..خواهر! خواهر فاطمه جان! جانم خواهر..پرده رو کنار بزن نگاه کن. تا پرده رو کنار زدن ای وای رسیدیم خواهر.. یهو صدای گریه ها همینطور داره گُر میگیره بالای این محمل ها.. دختر بچه ها صدا ضجه هاشون بلند شد رسیدیم کربلا.. داغِ دلا تازه شده یکی داره میگه خواهر نگاه کن همینجا خیمه هامومنو آتیش زدن..یکی میگه خواهر قربونش جلو چشمم همینجا زیر دست و پا جون داد.
یکی میگه خواهر یادت میاد جلو چشامون افتاد تو آتیش..یکی میگه خواهر این خیمهٔ عمومون اباالفضله ..
اما همه روضه ها رو باید از چشم زینب دید.. باور کنید.بریم از چشم عمه نگاه کنیم ..زینب داره نگاه میکنه کان از رو همون محمل چشماش به تل دوخته شده چیکار کردن با زینب داره از بالای تل نگاه میکنه...*
از راه آمد خواهرت ای سربریده
اما بدون دخترت ای سر بریده
حسین بلند شو داداش..زیر بغلای زینبو گرفته فضه..این زینب دیگه اون زینب نیست. آرام آرام دارن میارنش کنار شش گوشه.. روزی که داشت میرفت تو این گودال عرض کرد "أانتَ أخی؟" امروز به خدا جا داره ابی عبدالله بگه "أانت أُختی؟" تو خواهر منی؟ همش چهل شبانه روزه رفتی سفر چرا خم شدی برگشتی؟ *
دارد رباب از راه می آید برادر
اما بدون اصغرت ای سر بریده
از گوشهٔ مقتل هنوزم که هنوز است
آید صدای مادرت ای سر بریده
از شامیان پیراهنت را پس گرفتم
از ساربان انگشترت را سر بریده
*دیدی آدم هی میخواد مقدمه چینی کنه
زینبه دیگه، همه وجودش حسینه
یه نگاه به این قبر کردیه نگاه به این دختر بچه ها که دورشو گرفتن.. زبان شعره دیگه
حسین!
همینهاییم کمتر جستجو کن
دنبال کی میگردی؟
رقیه دخترت در شام جا ماند
یکی دست ربابو بگیره بیاد جلو خانوم بیا دخترات دور قبرو گرفتن صدای ناله ها بلنده..یکی با داداش علی اکبرش حرف داره
یکی با قاسمش حرف داره ..
علی! پسرم! پسرم! این دشت روبه روت لااقل یک مرد داشت..
مادر اومدم بهت بگم یک سوال مادرانه
تیر خیلی درد داشت؟
*آخه زینب یه چیزایی دید رفت.. ندا آمد حسین جان! اگه بخوای تمومه ها، قربونت بشم پیر علی.. سی هزار لشکرو قلع و قمع کرده..حسین دست خودت.. تصمیم چیه؟
من تسلیمم. تا همینو گفت ورق برگشت یهو جلو چشمای زینب از همه طرف ریختن سرش.. آی زدنش،آی زدنش جلو چشای زینب...* یهو زینب بلند شد، دخترا بلند شید.. عمه تازه اومدیم، نه بلند شید..
من که فهمیدم نتونستین حرف دلتونو به بابا بگین....شما میاین دنبال قافله ..اولین دسته عزا رو زینب راه انداخته.. از کجا؟ از کنار شش گوشه..حالا با من بیاین..
سقای دشت کربلا اباالفضل
*دخترا بریم علقمه...*
دستش شده از تن جدا اباالفضل
قبر که چه قبری..تا دخترا رسیدن ببخشید من اینجوری میگما همه نگاها رفت طرف یه نفر، خودشو پشت بقیه قایم کرده چادر به صورت کشیده. بیاد جلو دیگه..راه باز کنین دخترم بیاد. بیا عزیز دلم بیا به عمو بگو نگی دق میکنی ...عمو عمو عمو عمو فقط به خودت میگم...*
عمو! مرد کنیز زاده از ما کنیز میخواست
بیچاره خواهرِ تو و بیچاره خواهرم
«عمو سوختم عمو سوختم»
///////////////////////////////////////////////////////
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین زبان حال حضرت زینب
برسر کوی تو ای جان جانان آمدم
مو پریشان رفته بودم دل پریشان آمدم
تا که مأموریتم آمد به پایان آمدم
نام نامی تو را زینتِ دوش نبی
کرم اندر صفحه تاریخ دوران آمدم
بر سر کوی تو ای دل بی توان آمدم
قامتی خم گشته ا زجور زمان آورده ام
بر مزار تو حسین اینک من از شام خراب
از زنان و کودکان یک کاروان آورده ام
از زنان و کودکان یک کاروان آورده ام
چهل روز است که گلگون گشته صحرا
ز خون پاک فرزندان زهرا
چهل روز است که خاموش است خاموش
چراغ کاروان آل طاها
چهل روز است گشته ورد زینب
حسینم واحسینم واحسینا
چهل روز است از قتل حسینش
پریده رنگ از رخسار زهرا
چهل روز است می سوزد سکینه
دلش بشکسته است از داغ بابا
چهل روز است که از خون نقش بسته
به لوح عشق هفتاد و دو امضا
چهل روز است که از هجران اکبر
خورد خون جگر پیوسته لیلا
چهل روز است گل های رسالت
خزان گشته است از بیداد اعدا
چهل روز است قدم از غم خمیده
به یاد روی ماه اکبرم من
چهل روز است قدم از غم خمیده
به یاد قاسم در خون تپیده
چهل روز است دلم دریای خون است
ز هجرانت غمم از حد فزون است
چهل روز است که چون نی در نوایم
به یاد لاله های کربلایم
چهل روز است که رفتم زین بیابان
برون همراه این جمع پریشان
///////////////////////////////////////////////////////
حتما بخوانید: بیو امام حسین کوتاه و جدید برای واتساپ و استوری
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین میزرا محمدی
السلام علیک یا ابا عبدلله
*امروز دیگه اینجوری سلام نمیدم. داداش پاشو سربریدتو برات آوردم*
“السلام علی المَجزوزِ الرَاسِ مِنَ القَفا”
حسین… نه نه! زن و مرد، تو که نفست یاری می کنه. تو که صدات مثل زینب نگرفته. این بچه ها دیگه صداشون جوهره نداشت. امروز ما به جای اون بچه ها میگیم. حسین….به خدا هر چیز دیگه جای این ذکر بگی دلت آروم نمیشه. “فما احلی اسمائکم”. شیرینی این ذکر و بچش؛ حسین وای
هنوز به قبرا نرسیده بودن، یه وقت دیدن این زن و بچه خودشونو از ناقه ها به زمین انداختن. داداش اگه اون روز تو با صورت به زمین خوردی بلندشو ببین آخرین وجه تشابه من و تو اینه. تو تشنگی کشیدی منم کشیدم. گرسنگی کشیدی من کشیدم کتک خوردی منم کتک خوردم. تو رو با نیزه زدن منم زدن. زین العابدین فرمودآ: “ان دَمَعَت من احَدِنا عَینٌ” اگه چشمی از ما گریه می کرد. “فَقُرِعَت رَأسُهُ بِالرُمح” نیزه دارا با نیزه به سرش میزدن. اما داداش تو رو کشتن منم میخواستن بکشن، اما صورت تو زمین خورد تو این یکی من عقب موندم. اربعین جبران کرد. یه جوری از ناقه خودش و به زمین انداخت. رو زانوهاش داره راه میاد.
همه منتظرن ببینن زینب چه میکنه؟ خوب نشونی رو بلده. خودم دیدم از بالا بلندی کجا افتادی زمین. خودم دیدم چی جوری محاصره ات کردن. اومد کنار این قبر. همه دور زینب حلقه زدن. اینجا با روضه شام و کوفه فرق میکنه اینا همه خواصن. همه روضه ها رو خوند. آی رباب تو از خیمه بیرون نیومدی اما من اومدم دیدم یه بدنی به رو، رو زمین افتاده. و هُوَ جُسَةٌ بِلا رَأس، سر نداشت سر نداشت. رباب نبودی ببینی چه کردم؛ خواستم سرشو ببوسم سر نداشت خواستم دستشو بردارم به قلبم بزارم دستشو بریده بودن فقط یه جای سالم بود اونم رگای گردنش بود. لبامو به اون رگا گذاشتم که تونستم خطبه بخونم. لبا رو به اون رگا گذاشتم که تونستم یزیدو رسوا کنم. گریه ها کردن… هر یکی سمت قبری رفت. اما دیدن رباب متحیره. یه جور دیگه داره ناله میزنه؛ خانوم تو چرا سرقبری نمیری؟ آخه قبر علی اصغرمو نمیدونم کجاست. آخ بمیرم. آب خوردم سینه هام شیر آورده. یادش بخیر 40 روز پیش علی داشتمو شیر نداشتم حالا برعکس شد.
یه بدن عصر روز یازدهم بدون زائر موند. هیچکی هم اشاره نمیکنه. به زینب خیلی سخت گذشت. از گودال که عبورشون دادن تو دارالحربم که بدن بنی هاشم بود. همه رو زینب زیارت کرد اما یه بدن کنار علقمه موند آخه عباس دور افتاده بود. هرچه زینب خواهش کرد نذاشتن اون بدنو زیارت کنه حالا تو ببین چه حسرتی به دلش موند…گفت داداش میرم اما برمیگردم. ازکنار قبر حسین هنوز داره رو زانوهاش راه میره. کربلا رفته ها همین جایی که میگن بین الحرمین ارباب ما دست به کمر رفت اما زینب رو زانوهاش راه رفت. رسید کنار علقمه. داداش نگی من با وفا نبودم. اینجا دیگه زینب روضه نخوند سکینه شروع کرد روضه خواندن.عمو عباس جات خالی بود؛ عمه مو سیلی زدن.
///////////////////////////////////////////////////////
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین شالبافان
همه عُمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو بر دلم نشستی *حسین جان!…* به عشقِ تو هرکس که منسوب شد اگر بد بود عاقبت خوب شد غمت حاصلِ زندگانی من به راه تو طی شد جوانی من من از ریزه خوارانِ خوانِ تواَم اگر چه بدم میهمان تواَم من از کودکی عاشقت بوده ام قبولم نما گرچه آلوده ام *این شب و روزا، شب و روزای مناجاتِ، آقای ما ابی عبدالله هم داشت مناجات می کرد، یه وقت لحنِ مناجاتش عوض شد، دیدن هی میگه: “يا غياثَ المُسْتغيثين” یهو دید رویِ سینه اش سنگین شد…* همه منتظرن مادرش برسه کاش صدای برادر به خواهرش برسه دستِ قاتلِ اگه به سرش برسه آخ خدا به دادِ مویِ دخترش برسه مونده روی زمین پیکر تو رها أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرا خواهرت اگه نیست رفته شام بلا ریگ و رمل بیابون برات گرفتن عزا *اربعین زائر لحظه به لحظه به هر موکب که میرسه، با همه ی وسایلش میره داخل، اما وقتی که میرسه حرم دیگه هیچی نمیذارن با خودش داخلِ حرم ببره، حتی بهش میگن: باید کفش هات رو هم بیرونِ حرم بذاری، میگی چرا؟ میگن: اینجا حَرَمُ الحُسینِ، حرم حُرمت داره، نباید زائر کفشش رو داخلِ حرم ببره… اما خواهرش زینب نگاه کرد، دید نانجیب با چکمه ی سیاه نشست رو سینه ی حسین….* وَالشِّمْرُ جَالِسٌ سر او را گرفت و بعد زینب به روی تل دَمِ وا احمدا گرفت زهرا کنار گودی گودال آمده وَالشِّمْرُ جَالِسٌ دلِ خيرالنسا گرفت وَالشِّمْرُ جَالِسٌ نَفَسِ مادرش گرفت سر را بُرید و مقابل خواهرش گرفت زینب به روی تل به سر و سینه می زند آنقدر ناله زد نزنیدش، صدا گرفت *ناله بزن بگو: حسین…* .
///////////////////////////////////////////////////////
حتما بخوانید: متن یا حسین با فونت نستعلیق
///////////////////////////////////////////////////////
از برکاتِ روضه تِ ، نمادِ اوجِ عزتِ
برایِ ما یه فرصتِ ، اربعینت ..
خیالشم غنیمتِ ، نشونۀ رفاقتِ
آرزومِ زیارتِ ، اربعینت ..
فکرشُ بکن ، راهیِ بهشتِ خدا بشی
فکرشُ بکن ، هم نوایِ با زائرا بشی
فکرشُ بکن ، اربعین تو هم .. کربلا باشی ..
یعنی میشه ، بازم امسال
با رفیقام .. من بیام کربلا ..
یعنی میشه ، رو به گنبد
باز بگم السلام ..
« رَبّنا آتِنا اَربعین کَربَلا ..»
کاش یه روزی با مادرم
راهی بشم آقا حرم ..
نمیره فکرشِ از سرم
کربلا .. کربلا ..
تویی قتیل العبرات ..
تویی سفینه النجاه ..
معنیِ اهدنا الصراط
کربلا .. کربلا ..
دستمُ بگیر ، تویِ این مسیر نورِ راهِ منی
دستمُ بگیر ، بی پناهم و تو پناهمی
دستمُ بگیر ، تنها تو حسین تکیه گاهِ منی ..
خوب میدونم .. با تو بودن
راهِ نجاتِ منه ..
خوب میدونم .. اشکِ عزات
آبِ حیاتِ منه ..
یعنی میشه ، بازم امسال
با رفیقام .. من بیام کربلا ..
یعنی میشه ، رو به گنبد
باز بگم السلام ..
« رَبّنا آتِنا اَربعین کَربَلا ..»
به اذنُ مددِ خالقِ یکتا
به اذنِ نبی الله
به اذن علی عالیِ اعلا
به اذنِ همۀ عشق، خداوندِ حیا حضرتِ زهرا
به اذنِ حسن آقای کریمانِ دو دنیا
و با رخصتِ از مردِ علمدارِ حرم حضرتِ سقا
اگر خسته دل و پر غم و دردی
اگر از درِ خورشید جدا مانده و سردی
اگر هرچه مفاتیح نوشته ست به لب زمزمه کردی
نگردید نگردید دوایِ غمتان گرد و غبارِ حرم کربلاست
بر مشمام میرسد ، هر لحظه بویِ کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزویِ کربلا
تشنۀ آبِ فراتم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبرِ شهید کربلا
///////////////////////////////////////////////////////
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین میرداماد
رسید قافلهای از غمِ سفر لبریزد
دوباره زنده شد آن خاطرات حزنانگیز
یکی یکی همه نیلی و زرد افتادند
شبیه برگ درختان به موسم پاییز
روایت میگه: یکی یکی از بالای شترها افتادند
نذاشتند شترها زمین بشینه
تا رسیدن کربلا همه زن و بچهها خودشون رو پرت کردن روی خاک
به بوی پیروهنی هر کدام میگیرند
یکی بهانهی یوسف، یکی سراغ عزیز
همه دارند گریه میکنند، همه دارن شیون میکنند
دیدی یه جایی پنجاه نفر هم گریه کنند
یه صدای گریه مشخصِ، حالا بین همهی گریههای فردا:
صدای شیونی آمد که جان عالم سوخت
صدای شیون زینب: برادرم برخیز
غریب و خسته به درگاهت آمدم
رحمی که جز ولای توام نیست هیچ دست آویز
چنان شدم که تو میخواستی دم رفتن
ندید اشک مرا این جماعت خونریز
زبان حیدریام دم به دم قیامت کرد
نگاه فاطمیام شعلههای رستاخیز
اگر چه دست مرا بسته بود دشمن تو
اسیر من شدم و او نداشت راه گریز
هراس دشمنت از محکمات قرآن بود
اشت چاره و برداشت خیزران به ستیز
دید حریف زینب نمیشود، دید صدای تو ساکت نمیشود
دید آبرویش دارد میرود، دیدم چوب خیزران رو بلند کرد، حسین...
تو سنگ خوردهای، آری! شکستهای من هم
تو شعلهور شدهای، داغ دیدهای من نیز
زندگی بعد تو عذابه
رو دست من جای طنابه
تموم گلهات رو آوردم
اما یکی موند تو خرابه
جای کبودی رو چشمامه
سوغاتی کوفه و شامه
چادر خاکیه رقیب
ببین داداش شال سیامه
هر کاری کردم که بمونه اما نشد، اما نشد
و این میره زیر تازیونه اما نشد، اما نشد
خواستم سر تو رو نبینه اما نشد، اما نشد
همسفرم شه تا مدینه اما نشد، اما نشد
فدای اون زینبی که پنجاه سال همه جا حسینش رو دیده
رسید کربلا دید حسینش زیر خاکِ
زینب طاقت نیاورد، تا رسید کنار قبر
گریبانش رو پاره کرد،
تو زیر خاک باشی حسین، ای حسین...
///////////////////////////////////////////////////////
حتما بخوانید: جملات تاثیر گذار درباره امام حسین
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین ترکی
نجه دوزوم دایانوم گلمیوم فغانه نجه
حسین تشنه لبین اربعیندوربوگجه
سحرآچیلسانوائیله نینوادولاجاق
قیامت عالمی عالمده آشکاراولاجاق
نوایه نی کیمی سکان آسمان گله جاق
اوقبرپاکه نچه دسته کاروان گله جاق
حسین دیه دیه گوزیاشلی شام اسیرلری
زیارته گله جاق شمردستگیرلری
رباب اصغره لای لای دیه دیه گله جاق
یواش یواش بالام ایوای دیه دیه گله جاق
عروس اودسالاجاق حسرتیله ایجاده
فغانیله گله جاق اربعینه داماده
شرارحسرتیله لیلی سینه داغلیه جاق
علی اکبره پایین پاده آغلیه جاق
بیوک لرآغلیه جاق خیرداقبریده یاتانا
لب فراتیده لب تشنه قانینه یاتانا
باتوب فغانیله کلثوم تازه بیریاسه
سرشگیله سپه جاق سومزارعباسه
خدابولرنه حاله علی قیزی قالاجاق
اوزون نجه اوگوزل مدفن اوستینه سالاجاق
دلینده ناله الینده حسین پیرهنی
نه نوعی اوخشیه جاق اوشاه ممتحنی
یوزونده گوزیاشینی قطره قطره سان ویره جاق
16 متن مداحی نوحه ترکی اربعین (سری سوم)
کبوداولان بدنین قارداشانشان ویره جاق
دویونجه آغلیه جاق گوزیاشین روان ایده جاق
رقیه حالینی قارداشینابیان ایده جاق
حسینینه دیه جاق تیکمه چوخ گوزوی یولا
خرابه ده بالام ئولدی سنون باشون صاق اولا
اونون اوحالینه تاوارجهان جهان یاناجاق
ولی عصرین اولوب اشگ چشمی قان یاناجاق
مجسم ایلیه جاق ((نجمی))حالین آغلیه جاق
رقیه وای دیه جاق غمله سینه داغلیه جاق
///////////////////////////////////////////////////////
///////////////////////////////////////////////////////
جانانینه عشّاقدن ای عشقی اولان باش
جانلار بوگوزل قبریوه قربان اولا قارداش
درگاه ملک بوسیدی نطق دله گلدیم
قارداش باجیوخ ایتماقا درد دله گلدیم
هبهات دئردیم دونه بو وصلته هجران
قسمت اولا قبرون منه ای شاه لب عطشان
توفیق خدادی ایلیوب لطفنی شایان
تحسین ایده واردور یری اقبالینه زینب
یاخشی یتوشوب کعبۀ آمالینه زینب
گلشن کیمی سیرینده عجب ذوق و صفا وار
بلبلری شوره گتورن عشق و وفاوار
ثارالله آخان یردی تُرابوندا شِفا وار
مَسجود خلایقدی نه تک خاک شِفادی
بو قبریدی ششگوشه و یا عرش خدادی
مدفن دیمرم من بورا کاشانۀ جاندور
روحیمدی یاتان بوردا بو یررشک جناندور
سس ویر سسیمه غصّه لی گویلوم دولی قاندور
گتدی بورا باشیمدا اولان عشق حسینی
اورگتدی وفا درسنی سرمشق حسینی
حاشا ایتورم حقّوی ای مهردل افروز
نورون منه یار اولدی اولوب تیره شبیم روز
وصل عالمینه آچدی یولی نالۀ جانسوز
یغدیم حرم و عترتیوی باشیما گلدیم
قان آغلاماقا سنکیمی قارداشیما گلدیم
ماتم زده یم نالۀ آهیمده اثر وار
رخساره آخان خون جگر اشک بصر وار
دنیایه سالان اود دل زاریمده خبر وار
کشف ایتماقا کیفیّتی وار وقت و فراقت
نطقیم کسولوب حیف اولا یوخ شرحینه طاقت
دنیاده سنون جود و کرامتدی شعارون
آل لطفیله گویلون آنام اوغلی بو فکارون
دیندیر باجووی منبع رحمتدی مزارون
پابوسونا نازل اولی افواج ملائک
بو مرقده روحی بابی اُمّی فدائک
هر قدر اوپوب ایگلورم اولمور دِلَه کافی
بولدوم نیه جدّیم دئدی بو قبر طوافی
مین حَجّدن افضلدی سوزون یوخدی خلافی
ای وارث موسی دیه سن طوریدی بو یر
وار نور خدا جلوه سی پُر شوریدی بو یر
هرگز دئمرم زینبی سن گوزدن آتوبسان
وارحقّون اولوب دینه فدا قانه باتوبسان
قربان بوگوزل قبریوه یات یاخشی یاتوبسان
سیننده بو شهزادۀ اصغر علی اصغر
مدّ نظرونده علی اکبر علی اکبر
آندولسون عزیز جانیوه ای روح روانیم
لیلانون اوغول وای سسینه یوخدی توانیم
اوخشار او چخار عرشه منیم آه و فغانیم
بلبل کیمی دوشجاخ گوزی خندان گله قارداش
آغلار دئر اُلسون علی بی کس آنان ایکاش
دربار سلیمانیده عزّتلی عیالون
سالموش الینه عشقیله دامان وصالون
لایلای دیسه آرتار بولوری دردملالون
ایوای دئر اصغره اول دیده سی خونبار
دنیایه گَلوب نه گَلَی بیر بیله وفا دار
اعجاز ایله دور مهریوی دنیایه بولوندور
باش سیز بدنیله منی اطفالیوی دیندور
لطف ایله قیزون فاطمیه نور دو عیندور
هجرعلی اکبرده دونوب گوزیاشی قانه
چوخ ظلم ایلیوبدور بالاوا دور زمانه
چوخ شایق اولوب قاسم شهزاده آناسی
طوی حجله گهینده آلا عطر گل یاسی
آلدوقجا مشامه اوجالورآه و نواسی
مدتدی چکوب بسکه غم و محنت هجران
قبر اوسته گلوبدور ایلیه ناله و افغان
سو آدی گلنده دله ای سرور مظلوم
آفاقی دوتان نالۀ جانکاهیله کلثوم
نهرالقمه یوز دوندریری با دل مغموم
سسلردور ابوالفضل ایله قان ایلمه اشگون
میل ایله سو دولدور باجون اُلسون قوری مشکون
سن راه وفاده دایانوب گچمدون اُلدون
نفسینده حسینیمدن اوگون سچمدون اُلدون
آلدون سویی بیر قطره سودان ایچمه دون اُلدون
آراموی آلموشدی سوسوز قیزلارون آهی
بیرده سودا گوردون رُخ لب تشنۀ شاهی
ای عاشق صادق اولان اوز نفسینه غالب
بو مهرو وفا اولدی او قدرتدن عجایب
اولدون سو یاننیندا سوسوز اُولماقلیقا طالب
مبهوت ایلیوب جمله سینی اهل دمشقون
آغلار گوزیله ( مبکی) اولوب منشی عشقون
///////////////////////////////////////////////////////
حتما بخوانید: اعمال شب و روز اربعین و فضیلت آن
///////////////////////////////////////////////////////
وئردی نتیجه آل علی استقامتی
احیا ائدیب دی دینی حسینین شهادتی
گرچی اولوبلا بیر نئچه گون دشمنه اسیر
هر تک تکی اولوب شهدا قانیینه سفیر
صبر ائیلییب مصائبه آماله چاتدیلار
هر بیر مکاندا پرچم حقی اوجاتدیلار
مسکن ائدیب خرابه نی تا آل مصطفی
تاثیر ائدیب دی عالم امکانه ماجرا
شام اهلینه موثر اولوب وا حسین سسی
خلقی آییتدی حضرت سجاد خطبه سی
شام اهلی آز زاماندا اولوب مطلبه خبیر
آل پیمبری ائلییوبدور یزید اسیر
آل امیه نین اوزه چیخدی قساوتی
خلقه یئتیشدی کرب وبلانین حکایتی
اونلار کی فکر ائدیردیله باتدی حسین قانی
انسانلاری گوروبله اویاتدی حسین قانی
شامین فضاسین ائیله دی بر هم فغان سسی
لرزه سالیب دی کاخ یزیده اذان سسی
وئردی رقیه گوشه ویرانسراده جان
رسوا ائدیب یزیدی او مظلومه هر زمان
نفرین یزید و آل یزیده اولوب مزید
بحرانیدن قوتارماقا یول آختاروب یزید
گوردی بویوک خطرده اساس حکومتی
ناچار اولوبدی باشلادی آیری سیاستی
ابن زیاده لعنت ائدوبدی او بی حیا
ما لی و للحسین دئیوب ائتدی آه و وا
چوخ ساده فرض ائدیر دی او ملعون قضیه نی
بیلمیردی کی بو قان ییخار آل امیه نی
دیل آچدیلار مذمت اوچون تا که عام و خاص
تصمیم دوتدی تا اسرانی ائده خلاص
تا آل حیدرین گتیره قلبینی اله
قتل حسین ده گتیروب عذرینی دیله
دعوت ائدیب دی حضرت سجادی محضره
تا کربلا شهیدلرینه خونبها وئره
بو سوزله بیرده قلب لرین داغلیوب غرض
دنیاده وار مگر شهدا قانینه عوض
باخ بیر یزیده گور نه قدر ائیله دی ستم
قیمت بیلیر حسین قانینا درهم و درم
بیرده علی اکبره همتا گلر مگر
اوغلی اولن آنا غمینی کیم بولر مگر
داغلار آغریلیقی وئره له سکه طلا
هاردا رباب و لیلی بو امره اولار رضا
دعوت ائدیب امامی حضوره او بد مرام
چوخ اعتضار ائدیب ائله دی چوخلی احترام
ایستیردی ظاهرا یئتیره حُسن نیتین
وعده وئریب امامه روا ائتسین حاجتین
بو حالیده امام یانیب توکدی گوزیاشین
اول ده ایسته دی شه دینین کسیک باشین
کرب و بلانی یاده سالیب قلبی اولدی قان
اول دم ایکنجی حاجتنی ائیلدی بیان
تشریح ائدیب دی لشگر ائده ن ظلم و محنتی
تا قیته ره اوز اهلینه اموال غارتی
بیئرده بویوردی وار نظرین قتلیمه اگر
مامور ائله بو قافلیه بیر امین نفر
چوخ اینجیدیب گلنده بیزی شام و کوفیان
عزتله تا مدینیه گئتسین بو کاروان
چوخ سوزلر اولدی رد و بدل حاصل کلام
آلدی اثاث غارتی اشراریدن امام
منظور اولوبدی زینب صدیقه ایسته گی
جان تک باسیب اورک باشینا قانلی کوینگی
اولدی اگرچی قلبلری غصه دن کباب
فاتح اولوبلا مقصدینه چاتدی انقلاب
پر بسته قوشلاری قوتاریب رنج دامیدن
سرعتله عشق قافله سی چیخدی شامیدن
کوی وفاده خوشلادیلار آشنا یولون
شوقیله آختاریردی هامی کربلا یولون
بیر یول کی تا قیامته جک وار مسافری
بیر قبر کی زیارت ائدیر عرشی زاییری
بیر کاروان او قبره طرف شوقیلن گئدیر
بیر عده کی نفسلری آفاقه حکم ائدیر
بیر قافله کی حق دیله هم حقه رهنما
قرخ گوندی گوز تیکیب یولونا خاک کربلا
نه کربلا کی مهر ولانین باتان یئری
یئتمیش ایکی یارالی لب عطشان یاتان یئری
بیر کربلا کی کعبه دن آرتیق صفاسی وار
عشق اهلینین او یئرده بیوک مقتداسی وار
بیر گلستاندی زینب اونون باغبانیدی
قرخ گون اولار کی قارداشینین نوحه خوانیدی
قرخ گوندی چوللری دولانیب زار و خسته دی
قرخ گوندی که عزالیدی قلبی شکسته دی
قرخ گوندی انتظار چکیر وصل یارینه
شرح ائیلسین اورک غمینی اوز نگارینه
یاد ائیلییور آنا بالاسین باجی قارداشین
هر کس انیس ائدیب اوزونه آه و گوزیاشین
گورسندی ناگهان گوزه صحرای نینوا
بی تاب ائدیب اورکلرینی شوق کربلا
هر کس کتاب محنتی بیرده وراقلادی
کئچمیش لری خیاله سالیب یاندی آغلادی
یاده دوشوب خیامه عدو ال آچان گونی
خردا اوشاقلارین تیکان اوسته قاچان گونی
یاده دوشوب سو اوسته سوسوز دوغرانان بدن
یوز دوتدولا فراته هامی دل دولی محن
آخ ای فرات آخ نیه قانیله دولمادون
پیغمبرین بالالارینا قسمت اولمادین
آخدون فرات چوللره اود دوشدی دیللره
اوخ قسمت اولدی سو یئرینه تشنه اصغره
سقانی درد و محنته آکنده ائیلدون
سو قولی وئردی قیزلارا شرمنده ائیلدون
گر چی سو صحبتی هامی دان سلب ائدوبدی تاب
باخدی فراته وای بالام ایوای دئیوب رباب
گلدوقجا موجه سو بالام ایوای دئیوب رباب
سالدی خیاله اصغری لایلای دئیوب رباب
اطرافه باخدی حسرتیله دیلده آه و وا
سسلندی هارداسان گل علی گلمیشم بالا
آختاردی تاپدی هر کس او ماواده دلبرین
ابر بهار تک هامی دولدوردی گوزلرین
هجران غمی یئتیشدی باشا وصله چاتدیلار
اندوه ودرد و محنتی یاتدان چیخارتدیلار
گرد ملال و محنته بیئرده بوروندولر
شاه شهید قبرینه ساری سوورندولر
بیر یولدا عشق روح و روان وئردی زینبه
کرب و بلا هواسی توان وئردی زینبه
چکمیشدی قارداش حسرتینی قرخ گونی مدام
قبری گورن کیمی اوجادان عرض ائدیب سلام
آرامین آلدی قارداشینین تشنه اولمگی
قبر اوسته سالدی دیلده فغان قانلی کوینگی
شوق وصال آلدی اورکلردن اختیار
گویا بهار فصلی ائدیر بلبل آه و زار
ابر بهار تک هاموسی دولدوروب گوزون
گتدی دیله اورکده اولان آیریلیق سوزون
بو آلتی گوشه قبریوه یوروقون جانیم فدا
دور بیرایاقه زینبی پیشواز ائله اخا
دور قبرین اوسته بیر سوری آهو گتیرمیشم
یاتما فراتیدن سنه من سو گتیرموشم
گتدیم مزارون اوستنه یورقون بالالارین
قارداش بویور نه حال دادی الان یارالارین
من قتلگاه عشقیده سندن دویانمادیم
عفو ائت منی کی یاروه مرحم قویانمادیم
سندن صورا حسین دئمیرم چکمیشم نه لر
باخ گور نئجه قوجاتدی منی درد و غصه لر
شامین بلاسی چوخدی اخا شرح اولان دگیل
مین لر کتابه گر یازیلا قورتولان دگیل
غم گئچدی حد یدن بالالار تاب ائدنمدی
قالدی رقیه شامیده قارداش گلنمدی
ئولدی بالام جنازه سینه تاپمادیم کفن
اوز گوینگیله دفن ائیله دیم محنتیله من
قولباغلی گئتمیشم ولی آزاده گلمیشم
اما رقیه دن ساری شرمنده گلمیشم
شامل ائدیب دی لطفینی حق بو سفر منه
باش اگمدیم سنین کیمی هیچ یئرده دوشمنه
الله عنائت ائتدی منه بو سعادتی
بو من بو اربعین بو مزارین زیارتی
قورتولمیاندی گرچی منیم درد و محنتیم
ایکاش بو مزارین اولا بیرده قسمتیم
باخدوقجا دیلده چشمه غم جوش ائدیر حسین
قبرین صفاسی عالمی مدهوش ائدیر حسین
///////////////////////////////////////////////////////
///////////////////////////////////////////////////////
متن روضه اربعین آماده
ای دل ز داغ حسین شعلهور شو
ای اشک در ماتم او زدر روان شو
چهارده قرن از آن روزها گذشت
اما هنوز دلها به فراقش خون شو
از کربلا به شام اسیری آمد
با دلی پر از غم و زخمهای بیشمار
زینب کبری، سردار دلها بود
در آتش مصیبت همچون کوه استوار
نالهی طفلان بیسر و صداست
خون بر زمین ریخته، فریاد بلند است
ای عاشقان، ای دوستداران اهل بیت
دست در دست هم، در راه عشق ثابت
چشمها همه تر است در این اربعین
دلها ز فراق ارباب، ریش ریش است
هر قدم که برمیداریم سوی حرمش
دوباره جان ما با عشقش آمیخته است
ای کاش آن روز بودم همراه کاروان
تا در محضر اربابم سر فرازم
روضه بخوانم از غمها و مصیبتها
که این راه، راه عشق است و ایمان است
///////////////////////////////////////////////////////
باز هم اربعین آمد و دلها بیقرار است
زخم دلهای عاشقان باز از غمها هزار است
از قتلگاه کربلا، آه سوزان برخاست
و در هر دل مظلومی، یاد شهیدان جا دارد
چهل روز گذشت از آن روز جانسوز
چهل روز داغ و ماتم، چهل روز ناله و سوز
زینب کبری ای مادر، زینب پر از درد و غم
با پای خونین آمدی، گام نهاد به شام
هر کوچه و خیابان پر از آه و ناله بود
صدای ناله طفلان، آسمان را پر کرده بود
بر دوش زینب، نام حسین جاودانه ماند
تا یادگار کربلا همیشه بر دلها بماند
ای دل غمدیده، باز هم صبور باش
از غم و درد این روزها، سینهها پر ز آه باش
اربعین، روز وصل عاشقان با امام است
روز تجدید پیمان با راهی که بیانتهاست
تا دنیا هست، این یاد و نام باقی است
تا هست جان، عزاداری به پای این مقام است
روضه بخوان، اشک بریز، عشق بورز به حسین
که این راه عشق، همیشه پابرجا و پابرجاست
///////////////////////////////////////////////////////
حتما بخوانید: عکس پیاده روی اربعین دخترانه و پسرانه
///////////////////////////////////////////////////////
شعر روضه اربعین
از راه آمد خواهرت ای سر بریده
اما بدون دخترت ای سر بریده
دارد رباب از راه مي آید برادر
اما بدون اصغرت ای سر بریده
از گوشه ی مقتل هنوزم که هنوز است
آید صدای مادرت ای سر بریده
از شامیان پیراهنت را پس گرفتم
از ساربان انگشترت ... ای سر بریده
من که نفهمیدم، خودت می گفتی ای کاش
خولی چه کرده با سرت ای سر بریده
بالای نیزه ماه من بودی برادر
در کوچه ها همراه من بودی برادر
حتما خودت دیدی دو دستم را که بستند
حتما خودت دیدی غرورم را شکستند
حتما خودت دیدی که بر محمل نشستم
حتما خودت دیدی چهل منزل شکستم
حتما خودت دیدی بساط کوفیان را
حتما خودت دیدی مرام شامیان را
قرآن که می خواندی لبت را سنگ می زد
عمدا کنیزی زینبت را سنگ می زد
حالا دگر هم چیزی از آن لب نمانده
هم جای سالم در تن زینب نمانده
این آخر عمری مرا بازار بردند
من را میان مجلس اغیار بردند
رفتی میان طشت و زینب نیمه جان شد
تو خیزران خوردی و قد من کمان شد
///////////////////////////////////////////////////////
هر دم ز آه حسرت تو آه می کشم
با مقتل شهادت تو آه می کشم
در آرزوی یک سحر کربلای تو
در حسرت زیارت تو آه می کشم
اصلا سلام من به امید جواب توست
با شوق یک اجابت تو، آه می کشم
ای رحمت وسیع خدایی، نگاه کن
در آرزوی رحمت تو آه می کشم
قربان آیه آیه ی لب های زخمی ات
دائم برای غربت تو آه می کشم
با یاد ساربان و عقیق یمانی ات
با لحظه های غارت تو آه می کشم
با یاد خیزران و لب چوب خورده ات
با آن همه مصیبت تو آه می کشم
///////////////////////////////////////////////////////
خواهرت آمده در این صحرا
بعدِ یک اربعین ولی تنها
خیز و بین پیکر کبودم را
صورتم مثل مادرم زهرا
این چهل روز قوتمان غم شد
هرچه شد جرعه جرعه، کم کم شد
قامت خواهرت ببین خم شد
خواهرت کوه صبر و ماتم شد
لحظه های غروب یادم هست
بارش سنگ و چوب یادم هست
ناله های تو خوب یادم هست
به تنش پا نکوب ... یادم هست
تو زمین خوردی آسمان افتاد
از تنت نیزه ی سنان افتاد
خاتمت دست ساربان افتاد
شعله بر خیمه ی زنان افتاد
بین این مردمان خدا گم شد
عزت و احترام ما گم شد
دختری زیر دست و پا گم شد
پیکرت زیر نیزه ها گم شد
رمق از ذکر روی آن لب رفت
تن تو زیر سمّ مرکب رفت
روی آن جسمِ نامرتب رفت
چه به حال خراب زینب رفت
من بمیرم پر تو خاکی شد
صورت اطهر تو خاکی شد
بین مقتل سر تو خاکی شد
چادر خواهر تو خاکی شد
بعد از آن پیکر تو غارت شد
به زنان حرم جسارت شد
روزی مردها شهادت شد
قسمت بانوان اسارت شد
در میان حرامیان رفتیم
لاجَرَم، بین این و آن رفتیم
وسط بزم کوفیان رفتیم
سر بازار شامیان رفتیم
در شلوغی گذارمان افتاد
رنگ از روی دختران افتاد
معجرم دست این و آن افتاد
سر عباس از سنان افتاد
صحبت گوشواره شد بد شد
گوش ها پاره پاره شد بد شد
چشم ها پر ستاره شد بد شد
به زنانت اشاره شد بد شد
تا نگاهش به سوی آب افتاد
یاد شش ماهه اش رباب افتاد
دردهای من از حساب افتاد
گذرم مجلس شراب افتاد
نیمه شب پشت کاروان جا ماند
بارها زیر و دست و پاها ماند
سعی کردم برادر، امّا ماند
دخترت در خرابه تنها ماند
سخن آخر
روضههای اربعین علاوه بر تأثیر عمیق روحی و معنوی، پلی هستند میان گذشته و حال که به ما یادآوری میکنند ارزشهای والای ایثار و مقاومت همچنان زنده و پویاست. حفظ و ترویج این متون گرانبها، نه تنها باعث تقویت ایمان و ارادت میشود، بلکه زمینهساز وحدت و همدلی در میان عاشقان اهل بیت است. امیدواریم این مجموعه روضهها بتواند بخشی از آن نور و حماسه را به دلهای شما منتقل کند.
مطالب مرتبط:
متن زیبا برای بدرقه مسافر کربلا
دیدگاه ها