مسلم است که بیت کوین به شدت با هر سیستم پولی دیگری به جز ارزهای جایگزین که این جریان مثل قارچ آنها را بیرون رانده، متفاوت است. آنچه مایه تعجب بسیاری از کارشناسان شده این است که چقدر این جریان گسترده شده است و چطور رفته رفته شروع کرده به ایجاد تغییر در نظام مالی سنتی. نخستین باری که بیت کوین در یکی از نشریات بزرگ نقش ستاره اصلی را بازی کرد در شماره 16 آوریل 2011 مجله تایم بود. روزنامه نگاری به نام جری بریتو مقاله ای با عنوان "پول آنلاین بیت کوین می تواند حکومتها و بانک ها را به چالش بکشد" منتشر کرد که تقریبا به عنوان پیام آوری بود از آنچه که بیت کوین در نهایت انجام میداد.
زیست قدرت بیت کوین
سیستم مالی سنتی که در حال حاضر موجود است هزاران سال طول کشید تا ساخته شود. این سیستم محصول نوعی تکامل از سیستم معامله پایاپای به سوی استفاده از طلا به عنوان یک ارز جهانی تا یک سیستم مرکزی ضرب سکه حکومتی بود و از آنجا به سمت بانک هایی رفت که اسکناس های کاغذی تضمین شده را ارائه می کردند و تقریبا شبیه وام گرفتن از بانک ها بود. بانک ها، آن طور که امروز هستند، چیزهای مهمی به افراد ارائه می دهند:
مکانی امن برای ذخیره پول هایشان، روشی آسان برای دسترسی به پول هایشان و راهی برای افزایش پولشان از طریق سرمایه گذاری و پس انداز مردم از بانک ها برای بهره مندی از یک یا چند مورد از این مزایا استفاده می کنند.
بانک ها برای ارائه این مزایا باید لزوما هزینه هایی را متحمل شوند. آنها مجبورند برای ساختمانی که بانک در آن مستقر است، حقوق صندوق دارها و سایر کارمندان که خدمات لازم برای اداره بانک را ارائه می دهند، متخصصان آی تی که انجمن های آنلاین و وب سایت های بانک را پشتیبانی می کنند، تبلیغات و آگهی ها برای جذب مشتریان جدید و غیره پول بپردازند. همه اینها برای بانک هزینه دارد، هزینه زیاد. بانک این پول ها را از طریق کارمزد بر خدماتی که ارائه می دهد، به دست می آورد. بانکها به مشتریانشان وام ارائه می کنند تا بتوانند سودش را از طریق خطوط اعتباری، کارت های اعتباری، وام مسکن (رهن)، وام های خرید خودرو، وام برای کسب و کارهای کوچک و غیره دریافت کنند. بانک ها هنگامی که مشتریان مبلغی بیش از اعتبارشان خرج می کنند، کارمزدهای زیادی اعمال می کنند که گاهی بیش از 40 دلار می شود. وقتی مشتریان بانک از یک دستگاه خودپرداز بیرون از شبکه بانکی استفاده می کنند و یا وقتی که مشتریانی که عضو یک بانک نیستند از دستگاه خودپرداز آن بانک استفاده می کنند، باید کارمزدهایی را متحمل شوند. وقتی مشتریان از کارت های اعتباری بانکی استفاده می کنند مبلغی از کسبه کم می شود. همه این کارمزدها با هم جمع می شوند و مبلغی می شود که نه تنها برای هزینه های بالاسری یعنی حقوق کارمندان، حفظ و نگهداری ساختمان ها و غیره کفایت می کند، بلکه سود بسیار زیادی نیز عاید کسانی خواهد کرد که بانک ها را می چرخانند. آنچه در واقع رخ می دهد این است که شخصی که نمی تواند هزینه خواروبار و مصرف بنزین هفتگی اش را بپردازد ممکن است کارمزد اعتباری زیادی متحمل شود که همین مبلغ هزینه دومین ویلای تفریحی مدیرعامل بانک را تأمین می کند. نظام مالی موجود سبب می شود که پولدارها پولدارتر و فقرا فقیرتر شوند.
مدل خدمتگذار مشتری که بسیاری از نهادهای مالی سنتی هنوز هم استفاده می کنند فقط به معنای چگونگی اداره پلتفرم های آنلاین توسط بانکها نیست. این مصداقی است از اینکه چطور بانکها پول را از مردم عادی به سمت خود هدایت می کنند. در مورد آن این گونه فکر کنید، در مدل خدمتگذار-مشتری، کاربران مجزا کامپیوترهایشان را به سرور اصلی متصل می کنند تا به اطلاعات حسابشان دسترسی پیدا کنند. اطلاعات به شکل تئوریک به مشتریان تعلق دارد، اما در حقیقت متعلق به بانک است. اگر هر مشکلی در سرور رخ دهد، کل سیستم از کار خواهد افتاد. به همین ترتیب، اگر مشکلی در ساختار مرکزی بانک رخ دهد، بانک شکست خواهد خورد و ممکن است همه پول های درون آن از میان برود، به استثنای مبلغی که توسط دولت ایالات متحده تضمین می شود. فرض کنید فعالیت های غیراخلاقی در حسابداری، شبیه آن چیزی که در شرکت انرون اتفاق افتاد، برای سال ها اتفاق می افتاده است. تمام کاربرانی که منابعشان را به بانک متصل کرده بودند و اعتماد کرده بودند که بانک این منابع را به درستی مدیریت می کند، قربانی این طرح خواهند شد.
یک بحران مالی قریب الوقوع را در نظر بگیرید: حباب وام دانشجویی دانشجوهای کالج و والدینشان برای تأمین هزینه های آموزشی کالج که مدام در حال افزایش است مبالغ سنگینی از دولت ایالات متحده وام گرفته اند. آنها این کار را با این اعتقاد انجام می دهند که مدرک دانشگاهی فرصتی برای یافتن یک شغل بهتر و پردرآمدتر از آنچه که برای یک فارغ التحصیل دبیرستان هست، فراهم خواهد آورد. گرچه این طرح در سطحی کوچک قابل فهم است، اما آنچه در واقع رخ داده این است که تعداد زیادی از مردم مبالغ زیادی قرض گرفته اند و فارغ التحصیلان جوان که تلاش می کنند روی پای خودشان بایستند و زندگی خودشان را شروع کنند، ده ها و حتی صدها هزار دلار به دولت بدهکار شده اند. آنها علاوه بر اصل وام، سود زیادی نیز می پردازند. بیشتر وام های دانشجویی نرخ سودی در حدود %6 دارند که تقریبا کم است مگر اینکه شما این را در نظر بگیرید که این %6 به وام هایی که به صدها هزار دلار می رسد اعمال می شود. بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاه به سختی می توانند سود وام هایشان را بپردازند و حتی قادر به پرداخت هیچ مبلغی از وام اصلی نیستند. و چون این بدهی سنگین بر آنها تحمیل شده است، نمیتوانند کاری مثل پس انداز برای خرید خانه، خرید خودرو و سایر کارهایی که والدینشان هنگامی که هم سن و سال آنها بودند قادر به انجامش بودند، بکنند.
فیلسوف فرانسوی قرن بیستمی، میشل فوکو، از این الگو با عنوان زیست-قدرت یاد می کند. زیست قدرت هنگامی وجود دارد که یک حکومت و یا یک موسسه خدمات به ظاهر دوستانه و مفیدی را به شهروندانش ارائه می کند، همچون وقتی که یک بانک و یا یک دولت خدماتی مالی از جمله وام یا حساب جاری به شهروندان عادی ارائه می دهد. با انجام چنین کاری، این حکومت و یا موسسه مالی می تواند به میزان زیادی شهروندان را کنترل کند. به این فکر کنید که چقدر از اطلاعات شخصیتان در دسترس بانک قرار دارد. اگر می خواستید که در پرداخت وامی که بانک ارائه داده کوتاهی کنید، این کوتاهی روی گزارش کارت اعتباری شما نمایش داده می شد و مانع از این می شد که توان اجاره یک آپارتمان، خرید یک خانه و حتی گاهی پیدا کردن یک شغل را داشته باشید. شما میدانید برای آنکه به تعهدات مالی خود عمل کنید، می بایست ساعت هایی طولانی و گاهی در شغل هایی که دوستشان ندارید، کار کنید. نمی توانید از آن پول برای چیزهایی که لذت می برید، مثل یک مهمانی شبانه و یا تعطیلات استفاده کنید بلکه باید آن را به بانک تحویل بدهید. بانک از این طریق کنترل زیادی را بر بسیاری جنبه های زندگی شخصی تان اعمال می کند. این کنترل همان زیست-قدرت است.
ساختار همتا-به-همتا بیت کوین مافوق زیست قدرت
ساختار همتا-به-همتای بیت کوین و سایر ارزهای جایگزین الگوی زیست قدرت را از میان برمی دارد. وقتی گروه کوچکی افراد مسئول یک بانک هستند، می توانند جنبه های زیادی از زندگی مشتریانشان را کنترل کنند. وقتی تعداد زیادی از افراد در یک گردش پولی همتا-به-همتا مثل بیت کوین شرکت می کنند، خودشان می توانند کنترل زندگی مالی شان را به دست بگیرند و آزادی مرتبط با آن را دوباره به دست بیاورند.
بانکها کارمزدها و نرخ بهره های بالایی را اعمال می کنند. کارمزدهای بیت کوین به شکل باورنکردنی ای پایین است. به جای آنکه هزینه تعطیلات و ویلای تفریحی مدیرعامل را پرداخت کنند، به ماینرها پول می دهند تا تراکنش های روی شبکه بیت کوین را پردازش کنند. بانک ها متمرکز هستند و نسبت به حملاتی که می تواند دارایی های شما و اطلاعات شخصی تان را به خطر بیندازد آسیب پذیر هستند. بیت کوین غیرمتمرکز است و در برابر حملات نفوذناپذیر است؛ علاوه بر این، برای پیوستن به این شبکه نیازی به اطلاعات فردی نیست. نمی توانید به بیت کوین پول بدهکار شوید. ممکن است فقط به سایر کاربران بدهکار باشید و انتخاب کنید که این مبلغ را با بیت کوین بپردازید، اما نمی شود که به شبکه بیت کوین بدهکار باشید.
به همین شکل، همان طور که مدل خدمتگذار مشتری نمادی از شیوه عملکرد بانک است، مدل بلاک چین نیز نمادی از شیوه عملکرد بیت کوین است. هزاران کاربر به شبکه متصل می شوند تا آن را به کار بیندازند. هیچ
فرد و یا نهادی پشت پرده کاراها را راه نمی اندازد. همه باید بر سر تراکنش هایی که صورت گرفته توافق کنند. به هیچ شیوه ای نمی توان در این پول دخل و تصرف کرد.
درنهایت، افراد با استفاده از کیف پول هایشان رأی می دهند. ممکن است نتوانند که روال انجام کارها در بانک را تغییر بدهند، اما می توانند پول هایشان را به سمت بیت کوین و سایر ارزهای مجازی ببرند. رشد ارزهای مجازی با چنان نرخ تصاعدی ای افزایش یافته که بانک ها رفته رفته متوجه آن شده اند و دارند پی می برند که این یک روند گذرا نخواهد بود.
هرچه پول بیشتری به ارزهای مجازی اختصاص پیدا کند، بانک ها نیز مجبور می شوند برای حفظ مشتریانشان در فعالیت هایشان تجدیدنظر کنند.