آیا شما در زندگی گذشته خود فضانورد، بازیگر، پادشاه یا ورزشکار بوده اید؟ آیا می خواهید بفهمید؟ کشف کردن زندگی گذشته می تواند جالب باشد. این کار آسان و آرامش بخش است اما احتیاط کنید زیرا اگر آن را بدرستی انجام ندهید می تواند خطرناک، ترسناک یا آسیب زننده باشد. البته شما به یک هیپنوتیزم کننده خیلی برجسته برای این اکتشاف نیاز ندارید! این دستورات گام به گام را دنبال کنید تا به زندگی گذشته خود پی ببرید.
چگونه زندگی گذشته خود را به یاد آوریم؟
روش اول
خودتان زندگی گذشته تان را کشف کنید
- اتاق را آماده کنید. مطمئن شوید که دمای اتاق خیلی گرم یا خیلی سرد نباشد. پرده ها را بکشید، رادیو، تلویزیون و گوشی همراه را خاموش کنید و در صورتی که دستگاه نویزساز دارید صدای آن را به حدی بلند کنید که صدای محیط بیرونی را نشنوید. از این گزینه ها برای این دستگاه می توانید استفاده کنید:
نویز سفید: این صدا مانند روشن کردن تلویزیون در یک کانال خالی می باشد.
نویز قهوه ای: این حالت صدای شنیدن امواج دریا از فاصله دور را به یاد شما می اندازد.
2. ذهن تان را آرام کنید. در اتاق تاریک و ساکت دور از دوستان و عزیزانتان تنها بنشینید. زمانی را انتخاب کنید که کاملاً هوشیار بوده و ذهن و بدن شما آرام باشد. اگر گرسنه هستید یا ذهن تان درگیر چیزی است، تمرکز برایتان سخت خواهد شد.
3. بدن تان را آرام کنید. بر روی تختخواب تان یا محلی که خودتان ترجیح می دهید دراز بکشید و برای چند دقیقه آرام باشید تا برای سفر آماده شوید.
4. خودتان را آماده کنید. چشمانتان را ببندید و آرام باشید. به پشت دراز کشیده و دستان تان را در طرفین بدن قرار دهید و تجسم کنید در یک نور محافظ غرق شده اید:
- در اطراف خود یک نور سفید تجسم کنید و سعی کنید آن را با چشم ذهنتان ببینید که بر روی پاها، زانوها، ران ها، شانه ها و دستها، پردن، صورت و سرتان می درخشد. این نوع حالتی مهربان و گرم داشته و نوعی هاله خیره کننده را در اطراف شما بوجود آورده و از شما در مقابل هر چیز بدی مراقب می کند.
- این نور را با ذهن تان دیده و گرمای آن را احساس کنید. از این نور بخواهید تا شما را شستشو دهد. با خودتان یا در ذهنتان تکرار کنید: "من انرژی محافظ قدرتمندی را استنشاق می کنم. این انرژی یک هاله محافظ را در اطراف من ایجاد کرده است. این هاله همواره از من به هر طریقی مراقبت می کند."
- این جملات را 5 بار با خودتان همزمان با پنج بار عمل دم تکرار کنید. پس از آن تنها بر تجسم و احساس کردن این انرژی متمرکز شده و آن را پرنورتر و قدرتمندتر نمایید. رنگ بعدی را که به ذهن تان می رسد را انتخاب کرده و این روند را آن قدر تکرار کنید تا احساس نمایید برای گام بعدی آماده هستید.
5. سفرتان را شروع کنید. خودتان را در یک راهروی طولانی تجسم کنید که در بزرگی در انتهای آن قرار دارد. این راهرو را تا حد توان با جزئیات تجسم کنید.
- این راهرو ممکن است طلایی و پر از تزئینات باشد یا به سبک گوتیک مانند کلیساهای قدیمی که کامل از سنگهای قیمتی ساخته شده باشد. تصمیم با شماست.
- از هر راهرویی که در ذهن تان می سازید، هر بار برای جستجوی زندگی گذشته خود استفاده کنید. این راهرو را این گونه تصور کنید که وقتی به انتهاب آن و در بزرگ می رسید، با باز کردن آن در، یک زندگی گذشته خود را کشف می کنید.
6. در راهرو حرکت کنید. هر گامی را در این راهرو هدفمند بردارید. این را پای شما با زمین تماس پیدا می کند را مشاهده کرده و تمامی جنبه های سفر خود را با نزدیک شدن به آن درب بزرگ مجسم نمایید مانند بوی اتاق، صداهای محیط، رنگ نور و حتی بوی محیط اطرافتان.
- وقتی در نهایت به انتهای اتاق رسیدید، دستگیره در را بگیرید. خودتان را در حال انجام این کار مجسم کنید، سعی کنید جنس دستگیره را حس کرده و صدای مکانیسم در را در حین چرخاندن دستگیره مجسم نمایید. وقتی ضامن در رها شد، نفس عمیقی کشیده و در را به آرامی باز کنید.
7. به زندگی گذشته خوش آمدید. اولین چیزی را که در سمت دیگر در مشاهده می کنید را به عنوان چیزی از خلقت قبلی خود در نظر بگیرید.
- این ممکن است چیزی بسیار ساده و خلاصه مانند یک رنگ زرد باشد یا تصویری بسیار واضح مانند کودکی که به آرامی در آغوش شما خوابیده است. هر چیزی را که می بینید به عنوان مبنا در نظر بگیرید. آن را حس کرده و در ذهن تان نگه داشته و گسترش دهید. هرچیزی را که به ذهن تان می رسد بپذیرید.
- ممکن است ببینید که آن رنگ زرد تبدیل به یک فرش شد. وقتی که عمیق تر وارد الهامات خود می شوید، ممکن است کشف کنید که آن رنگ زرد در واقع تابش نور خورشید بر روی یک فرش می باشد. ممکن است ناگهان دریابید که آن فرش در خانه در شهر لندن قرار دارد و به همین ترتیب ...
- ممکن است در این لحظات دچار شک و تردید شوید اما به خودتان اطمینان داشته باشید که در حال یادآوری زندگی گذشته خود هستید.
8. صبور باشید. اگر چیزی مشاهده نکردید، سعی کنید درباره چیزی که همواره از آن لذت می برده اید، فکر کنید مانند یک سرگرمی دلخواه، یک مهارت، یا یک مقصد سفر. می توانید از خودتان بپرسید: "چرا این را دوست دارم؟ آیا این می تواند با زندگی گذشته من در ارتباط باشد؟
- اگر کماکان چیزی مشاهده نکردید، از روش کفش استفاده کنید: به پاهای خود نگاه کرده و اولین کفشی را که در پای خود دیدید را مبنا قرار داده و از آنجا شروع کنید. ممکن است صندل به پا داشته باشید و سپس احساس کنید که یک شلوارک به پا دارید. ممکن است کفشی کوچک و برجسته به پا داشته باشید و سپس متوجه شوید یک لباس گشاد ابریشمی پوشیده اید.
- اگر خودتان را در یک خانه زیبا با همسری دلنشین مشاهده کردید و متعجب شدید که چگونه به آنجا رسیده اید، در واقع وارد یک آهنگ سرهای سخنگو شده اید. لبخند بزنید و به اکتشاف خود ادامه دهید.
- وقتی چیزی را به خاطر آوردید، حتی اگر آن چیز یک جفت کفش باشد، می توانید مراقبه بعدی خود را از همانجا شروع کنید. همواره سعی کنید هر جلسه اکتشاف را با چیزی شروع کنید که قبلاً دیده اید. همواره از شناخته شده ها به سمت ناشناخته ها حرکت کنید.
9. آنچه را می بینید بپذیرید. ممکن است بنظر برسد که شما این تصاویر را خودتان می سازید. گاهی اوقات اینگونه است و شما بایستی این را به عنوان بخشی از قرآیند تلاش برای بادآوری زندگی گذشته در نظر بگیرید.
- این تصورات همواره رگه هایی از واقعیت را در خود دارند. شما تنها وقتی به این مطلب را بدون شک خواهید دانست که به دفعات به مراقبه درباره زندگی گذشته خود بپردازید و در آنها الگوها و جزئیاتی را بارها و بارها مشاهده کنید.
- همزمان بایستی باور کنید که آنچه می بینید واقعی است. اگر این گونه نباشد هرگز به جایی نخواهید رسید و ذهن تحلیل گر شما تمامی تصاویر را به عنوان محصول زیاده روی تصورات شما در نظر خواهد گرفت.
10. بازگشت به زمان حال. بجز در مواقعی که مجبورین خودتان را از شر یک خاطره ناخوشایند رها کنید، معمولاً آنچه روی می دهد این است که سوخت شما تمام می شود. شما در می یابید که تصاویر دیگر تولید نمی شوند یا ذهن تحلیل گر شما سهواً توسط چیزی که شما قبلاً دیده اید فعال می شود و در آن زمان کار تمام است. شما چاره ای جز باز کردن چشمانتان ندارید.
- اگر این اتفاق روی نداد و آمادگی برگشت به زندگی فعلی خود را داشتید، کافیست دری را که از آن کار را شروع کردید را تجسم نمایید. در را باز کرده و وارد آن راهرو که تجسم کرده بودید شوید و به خودتان بگویید که وقتی به نقطه شروع برسید، همه چیز به حالت اولیه بازگشته و شما می توانید زندگی گذشته خود را همراه با جزئیات آن به خوبی بخاطر آورید.
روش 2
به یاد آوردن زندگی گذشته با هیپنوتیزم
1. به یک متخصص هیپنوتیزم مراجعه کنید. گاهی اوقات بازگشت به زندگی گذشته نیازمند ابزارهایی است که فراهم آوردن آنها در حالت خود هیپنوتیزمی بسیار دشوار است. افراد متخصص در زمینه هیپنوتیزم که در بازگشت به زندگی گذشته مهارت دارند در این زمینه ها تعلیم دیده اند. آنها معمولاً به این شیوه شما را هدایت می کنند:
- آنها همزمان با صحبت کردن با شما در محیطی آرام اقدام به پخش موسیقی می نمایند و باعث می شوند شما احساس امنیت، آرامش و راحتی نمایید. با وی همراه شده و درونتان را آرام کنید.
- ذهن تان را از تفکرات هدایت شده خالی کرده و اجازه دهید همه چیز به صورت طبیعی برای شما اتفاق بیفتد.
- ماهیچه های بدن خود را بویژه در ناحیه گردن و شانه ها شل کنید تا بدن شما به آرامش برسد.
- با کسب آرامش عمیق تر، فرد متخصصی با شما درباره نور صحبت خواهد کرد و اجازه می دهد آن نور در شما جریان یابد و به تمامی اعضای بدن شما برسد تا زمانی که شما کاملاً با آن نور احاطه شوید.
- وقتی آماده شدید و کاملاً آرام گشتید، فرد متخصص درهایی را به زندگی گذشته شما با هدایت شما در مسیر زمان باز خواهد کرد.
- آنها شما را تشویق می کنند تا خاطراتتان را با حداکثر جزئیات ممکن بررسی کنید.
- آنها ممکن است شما را به رحم مادرتان بازگردانده و با شما در حین تولد دوباره در زندگی گذشته صحبت کنند.
- وقتی زندگی گذشته خود را کشف کردید، فرد متخصص شما را در آن زندگی هدایت کرده و شما را ترغیب می کند تا همزمان با یادآوری، آن را احساس کنید تا پس از بازگشت از آن شرایط، دانش کاملی درباره گذشته خود داشته باشید.
- در اواخر جلسه هیپنوتیزم، فرد متخصص به آرامی شما را به زندگی واقعی فعلی بازمی گرداند.
2. تبریک! شما زندگی گذشته خود را تجربه کرده اید.
روش 3
به یاد آوردن زندگی گذشته با متافیزیکی شدن
- روحانی شوید. برای بعضی افراد، زندگی گذشته به صورت محلی برای رفتن نبوده و در واقع بخشی از فردی است که بوده اند. بسیاری از فرهنگ ها در طول تاریخ بشریت، تناسخ را به عنوان بخشی از باورهایشان در نظر گرفته اند. در حالی که اسلام و مسیحیت به تناسخ اعتقادی ندارند اما هندوها، بعضی یهودیان و بوداییان این مساله را قبول دارند. بهترین کار این است که خودتان را وقف یک مذهب ننمایید زیرا مذاهب می توانند بسیار محدود کننده باشند و در عوض راه خودتان را بیابید. سعی کنید حقایق روحانی خودتان را کشف نمایید.
منبع: wikihow