اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی) چیست + تفاوت آن با ذات گرایی ارسطو

اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی) چیست + تفاوت آن با ذات گرایی ارسطو اگزیستانسیالیسم (هستی‌گرایی یا باور به اصالت وجود) چیست ؛ تفاوت وجودگرایی با نظریه ذات گرایی ارسطویی یعنی چه؛ مبنا و سوالات مکتب اگزیستانسیالیسم در سلام دنیا بخوانید.

اگر که تا به حال به معنای هستی و بودن فکر کرده اید و یا هدف از زندگی کردن خود را زیر سوال برده اید، به نوعی در فلسفه اگزیستانسیالیستی خود را شرکت داده اید. هدف و معنای فردی ما توسط خدایان، دولت ها، معلمان یا سایر مقامات به ما داده نشده است. برای درک کامل تفکری که زیربنای اگزیستانسیالیسم است، ابتدا باید ایده ای را که با آن در تضاد است را بررسی کنیم (ذات گرایی). ما در این مطلب سلام دنیا، به هستی گرایی یا همان اگزیستانسیالیسم به زبان ساده و تفاوت آن با ذات گرایی ارسطویی پرداخته ایم. با ما همراه باشید.

مکتب اگزیستانسیالیسم به زبان ساده

اگر که تا به حال به معنای هستی و بودن فکر کرده اید و یا هدف از زندگی کردن خود را زیر سوال برده اید، به نوعی در فلسفه اگزیستانسیالیستی خود را شرکت داده اید. شما به سختی می توانید کسی را پیدا کنید که سوالات بزرگی همچون معنی زندگی چیست؟ هدف من چیست؟ چرا من وجود دارم؟ را از خود نپرسیده باشد.

برای هزاران سال به این نوع از سوالات، بر باور به این که هدف شما در زندگی قبل از خلقت شما تعیین شده بود، پاسخ داده می شد. اگزیستانسیالیست ها مخالف این پاسخ هستند. اگزیستانسیالیسم باوری فلسفی است که به ما این باور را می دهد که هر یک از ما مسئول ایجاد یک هدف و یا معنا در زندگی خود هستیم.

این مکتب (به انگلیسی: Existentialism) پیش از جنگ دوم جهانی در فرانسه بوجود آمد و در جهان گسترش یافت و شالوده خود را بر اساس "اصالت وجود، آزادی انسان و پوچی زندگی" استوار ساخت و همانطور که رمانتیسم مکتب اصالت احساس است در اگزیستانسیالیسم نیز مکتب اصالت موجود است. با توجه به اینکه این مکتب یک جهان بینی فلسفی است هیچگاه هم نمی توان این شیوه و مکتب را در نوشته های ادبی معاصر ناچیز شمرد.


حتما بخوانید: معرفی و آشنایی با مکتب های ادبی جهان


این شیوه انسان را پدیده ای کاملا آزاد و فرمانروا بر سرنوشت خویش می داند و از بستگی های انسان با اجتماع و آیین و سننت های آن سرباز می زند و در هیچ کاری ارزش گذشته تاریخی و همکاری دسته جمعی سرنوشت را نمی پذیرد چون زندگی کنونی را در چهارچوب اجتماع می نگرد و انگیزه ها را با آزادی انسان دشمن می بیند، آن را تلخ و پوچ می نماید و راه خوشبختی را در گریختن از این جهان ناسازگار و رهایی از تار و پود های اجتماع می داند. پیش آهنگان این مکتب را "ژان پل سارتر" و "آلبرکامو" و "آندره مالرو" و "سیمون دوبوار" باید دانست. از آثار مهم اگزیستانسیالیسم می توان تهوع از "سارتر" را نام برد. متأسفانه به اشتباه در اذهان عموم این طور جا افتاده که این فلسفه در واقع فلسفه مرگ و نا امیدی و بیهودگی است.

مکتب اگزیستانسیالیسم به زبان ساده

نظریه ذات گرایی ارسطویی یعنی چه 

ذات گرایی توسط فیلسوف یونانی - ارسطو - که معتقد بود هر چیزی یک جوهره یا ذات دارد (از جمله ما) پایه‌گذاری شد. ذات عبارت است از مجموعه خاصی از ویژگی های اصلی که برای اینکه یک چیز همان چیزی باشد که هست، ضروری یا مورد نیاز است. برای مثال، ماهیت یک کتاب، صفحات آن کتاب می باشد. حال ممکن است این کتاب تصاویر یا کلمات داشته باشد یا خالی باشد، جلد شومیز یا جلد گالینگور داشته باشد، داستانی تخیلی بگوید یا اطلاعات واقعی ارائه دهد.

با این حال، بدون صفحات، دیگر کتابی وجود ندارد. ارسطو مدعی بود که ذات قبل از وجود و حیات آفریده شده است. برای عوام، این حرف بدان معناست که ما با یک هدف از پیش تعیین شده متولد شده ایم. به نظر می‌رسد که این ایده حاکی از این است که هدف شما در زندگی قبل از تولد، خواه از آن آگاه باشید یا نه مشخص شده است. زندگی می کنید و تصمیماتی که به صورت روزانه آن ها را می گیرید به هدف نهایی شما -هر چه که باشد - کمک می کند.

این ایده یک باور بسیار رایج برای تقریباً هزاران سال بود و بار قابل توجهی را به اندیشه دینی (که بر خدای قادر مطلق تأکید می کرد که هر موجودی را با برنامه ای از پیش تعیین شده در ذهن آفرید) می بخشید. اگر با این تفکر موافق هستید، پس واقعاً لازم نیست که بیایید و معنای زندگی را به چالش بکشید یا هدف خود را در آن جستجو کنید. خدای شما قبلاً آن را برای شما فراهم کرده است.

فیلسوف یونانی - ارسطو

سوالات اگزیستانسیالیسم یا وجود گرایی چیست

جنبش اگزیستانسیالیست این سوال را مطرح کرد که اگر ما اول وجود داشته باشیم چه؟

در آن زمان این یک تفکر انقلابی بود. شما به عنوان یک لوح خالی، Tabula rasa آفریده شده اید، و این به شما بستگی دارد که هدف یا معنای زندگی خود را پیدا کنید. اگزیستانسیالیست ها لزوماً خداناباور نیستند ولی خب از طرفی معتقدند که هیچ مداخله الهی هم وجود ندارد. این به سرنوشت یا نیروهای خارجی فعالانه شما بستگی دارد که شما را به کدام یک از سمت های خاص سوق دهد. هر تصمیمی که می گیرید مال شماست. شما هدف خود را از طریق اعمال خود می سازید.

مبنای مکتب اگزیستانسیالیسم

1. وجود و هستی مقدم بر ذات است (تفاوت هستی گرایی و ذات گرایی)

فیلسوفانی همچون سورن کی یرکگارد، فئودور داستایوفسکی و فردریش نیچه ذات گرایی را در قرن نوزدهم زیر سوال بردند. از آن طرف اگزیستانسیالیسم در اواسط قرن بیستم و پس از وقایع هولناک جنگ جهانی دوم توسط ژان پل سارتر رایج شد. همانطور که مردم این سوال را که چگونه چیزی به طرز فاجعه بار و وحشتناک مانند هولوکاست می تواند هدفی از پیش تعیین شده را داشته باشد مطرح کردند، اگزیستانسیالیسم پاسخ احتمالی را که شاید این فرد است که ذات آنها را تعیین می کند و نه موجودی قادر مطلق، ارائه داد.

 هولوکاست

2. بار آزادی بیش از حد

این مسئولیت شخصی برای شکل دادن به معنای زندگی شما، بار قابل توجهی را به همراه دارد که باعث به وجود آمدن اضطراب می شود. بسیاری از ما بحران به اصطلاح وجودی را - جایی که در آن متوجه می‌شویم انتخاب‌ها، شغل، روابط و همه چیز را زیر سؤال می‌بریم - تجربه کرده ایم. ما گزینه های زیادی داریم.

چگونه یک فرد مناسب را برای ساختن یک زندگی معنادار و رضایت بخش انتخاب کنیم؟ انسان محکوم به آزادی است. زیرا هنگامی که به دنیا می آید، مسئول هر کاری است که انجام می دهد - جان پل سارتر. آزادی معمولا به صورت مثبت ارائه می شود، اما خب سارتر بیان کرد که سطح آزادی شما آنقدر بالا مرتبه است که دردناک تلقی می شود. برای درک کردن کامل آزادی خود، شما باید بپذیرید که تنها خود مسئول ساختن یا شکست خوردن در هدف شخصی خود هستید.


حتما بخوانید: چگونه صبور باشیم و مسئولیت زندگی خود را بر عهده‌ بگیریم


3. پوچی

زندگی پوچ می تواند احمقانه باشد. اما این دقیقاً آن چیزی نیست که اگزیستانسیالیست ها از پوچی صحبت می کنند. آنها پوچی را به عنوان جستجوی پاسخ در دنیای بی پاسخ تعریف می کنند. پوچ فرض می کند که هیچ حقیقت واحدی، قانون و یا دستورالعمل ذاتی وجود ندارد. این بدان معناست که شما باید قوانین اخلاقی خود را بسازید و آن را بسط دهید تا بتوانید با آن زندگی کنید. سارتر برای راهنمایی و پاسخ‌ها به مرجعیت نگاه می‌کند، زیرا هیچ‌کس آنها را ندارد و هیچ حقیقت واحدی هم وجود ندارد.

زندگی پوچ

زندگی حقیقی و نیت بد

عبارت زندگی حقیقی که توسط سارتر ابداع شده است به این معناست که با درک مسئولیت خود برای کنترل آزادی خود، علیرغم پوچ بودن، زندگی کنید. هر هدف و یا معنایی در زندگی شما توسط شما ساخته می شود. اگر تصمیم می‌گیرید که بر اساس قوانین شخصی دیگر زندگی کنید (مثلاً بین دین و خواسته‌های والدینتان) در این صورت است که از پذیرش چیزهای پوچ خودداری می‌کنید. سارتر این نوع از امتناع را نیت بد نامید، زیرا شما انتخاب می‌کنید که با تعریف شخص دیگری - نه تعریف خودتان - از معنا و هدف زندگی کنید. حال معنای زندگی چیست؟ اگر اکنون مانند یک اگزیستانسیالیست فکر می کنید، پاسخ به این سوال هم ابتدایی و هم بی نهایت پیچیده است. شما پاسخ دارید، فقط باید صاحب آن باشید.

سخن آخر

مکتب اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی است که بر احساس عدم تعلق و گمگشتگی انسان در مقابله با دنیای پوچ و بیهود است و بر بر دو مبنای آزادی و مسئولیت تاکید می کند. در این مطلب درباره مکتب اگزیستانسیالیسم یا (هستی‌گرایی یا باور به اصالت وجود) و تفاوت آن با مکتب ذات گرایی ارسطویی پرداختیم. امیدوارم برایتان مفید بوده باشد.


مقالات مرتبط:

هنر تذهیب چیست و اصطلاحات رایج آن

معروفترین نقاشان معاصر ایرانی و آثار برجسته آنان



از
3
رای