چرا شکست برای داشتن زندگی بهتر لازم است؟
شجاعت (به انگلیسی: Courage) و کمال گرایی (به انگلیسی: Perfectionism) در مرکز زندگی هر فردی قرار دارند. با این حال شجاعت به جای بی نقص بودن، توصیه ای است که می تواند به تمام افراد کمک زیادی کند. در اینجا چند مورد از آنها را بیان می کنیم.
چگونه ترس ها را به شجاعت تبدیل کنیم؟
تأثیر استفاده از عبارت "تا کنون" در غلبه بر ترس ها
اگر می خواهید بدانید چگونه یک کلمه می تواند تفاوت ایجاد کند، باید از یک نویسنده سوال کنید. در ادامه به بررسی پاسخ یک نویسنده به پرسش "تأثیر قدرت کلمات چقدر است؟" پرداخته ایم.
بررسی عباراتی که ما با استفاده از آن ها درباره خودمان با خود صحبت می کنیم، مانند "من فرد قدرتمندی نیستم"، "من آنچه را که برای تمام کردن نگارش این داستان لازم است را در اختیار ندارم" یا "من در ساختن مرزها، مهارتی ندارم" بسیار مهم است. حال اجازه بدهید تا عبارت "تاکنون" را به این جملات بیفزاییم تا این محدودیت را به مقدمه ای برای موفقیت تبدیل کنیم:
"من تا کنون فرد قدرتمندی نبوده ام"
"من تا کنون آنچه را که برای تمام کردن نگارش این داستان لازم است را در اختیار نداشته ام"
من تا کنون در ساختن مرزها مهارتی نداشته ام."
از چه جملاتی توصیفی برای صحبت با خودتان استفاده می کنید که می توانند با افزودن این عبارت ساده تبدیل به دعوت به تغییر کردن شوند؟
پرسیدن "و آنگاه چه" در غلبه بر ترس ها
بسیاری از مراجعین در طول سالها به من گفته اند می ترسند که هرگز داستان (یا نمایشنامه یا فیلمنامه یا ...) را که می نویسند، به پایان نرسانند. اما در پس لایه های آن ترس، چیزی عمیق تر قرار دارد:
مراجعه کننده: می ترسم هرگز نتوانم این پروژه را به وضعیتی که از آن راضی باشم، برسانم.
من: و اگر هرگز نتوانی، آنگاه چه؟
مراجعه کننده: آنگاه هرگز نمی توانم آن را تولید کرده یا به چاپ برسانم.
من: و آنگاه چه؟
مراجعه کننده: آنگاه تمام زمانی را که صرف کار کردن بر روی آن نموده ام هدر خواهد رفت.
من: و آنگاه چه؟
مراجعه کننده: قادر نخواهم بود که خودم را یک نویسنده بدانم. من آن بخش از هویتم را از دست خواهم داد.
من: و آنگاه چه؟
مراجعه کننده: همه من را شکست خورده خواهند دید. زندگی من معنایی نخواهد داشت. نمی دانم چه کسی هستم.
من: هیچ فشاری وجود ندارد، درست است؟
این دقیقاً صبحت های رد و بدل شده نیست اما نشان می دهد که سوال "و آنگاه چه" تا چه مقدار می تواند شما را به داخل مارپیچ قضاوت سخت و هدف از دست رفته ببرد. اگر این مورد در خصوص شما سازگار است، من می دانم چرا این چنین احساسی دارید و عجیب نیست که چرا برای نوشتن با داشتن احساسی مانند معلق بودن هر زمان که مقابل کامپیوتر یا دفترچه یادداشت خود می نشینید، مواجه می شوید.
مجبور شدن به رساندن ترسهای مان به دورترین نتایج با پرسیدن "و آنگاه چه" می تواند به ما یادآوری کند که ممکن است توسط آنها به چه جایی برده شویم و همچنین کمک کند تا این بار فشار را کم کنیم.
مرتبه بعدی که خودتان را درگیر ترس ها دیدید، گفتگویی مانند مثال بالا بنویسید و ترس خود را تا نقطه نهایی خود ترسیم کنید. سپس از خودتان بپرسید که آیا نقطه تاریک، عمیق و دراماتیک حضیض (پایین ترین نقطه) ترس شما، یک احتمال است و اگر احیاناً بدترین حالت روی دهد، آیا واقعاً آن چنان که از آن می ترسید، بر شما تاثیر خواهد گذاشت؟ سپس به کار خود بازگردید.
مطلب مرتبط: 5 راه برای آموختن شجاعت به فرزندان خود و روش های تشویق کودکان به داشتن اعتماد به نفس
بپرسید چه چیزی بیش از همه من را می ترساند؟
ساجانی و آدام گرانت که یک روانشناس است، درباره آنچه که افراد خلاق را از حرکت رو به جلو باز می دارد و موجب به تعویق انداختن امور می شود، صحبت می کند. به طور خلاصه از صحبت های وی، او گزارش می دهد که "آن لحظه ای که ترس از شکست و مغلوب شدن و ترس از ناتوانی انسان را از تلاش کردن باز می دارد، گرانت از "سفر زمانی ذهن" و تلاش برای نگاه کردن به شرایط فعلی خود از نگاه ده سال آینده صحبت می کند. او پیشنهاد می کند از خودمان بپرسیم چه چیزی برای ما سنگین تر است: زخم شکست خوردن یا درد آنچه ممکن بود وجود داشته باشد؟
اگر با تصمیمی مشکل روبرو هستید یا به دنبال راهی برای رهایی از به تعویق انداختن کارها می باشد، از خودتان بپرسید: وضع آینده شما (ده سال پس از اکنون) درباره این شرایط چه خواهد بود؟ در آینده برای شما بیش از همه، چه چیزی مهم خواهد بود؟ اگر به ده سال گذشته خود نگاه کنید، مهمترین توصیه ای که به خود می کنید، چه خواهد بود؟