«برایان تریسی» به عنوان شخصی که سال ها در مورد «رشد و توسعه فردی رهبری، مدیریت زمان، کسب و کار، فروش» و مقوله هایی از این دست تحقیق و مطالعه نموده و کتاب های بسیاری به نگارش در آورده و در بسیاری از نقاط دنیا به سخنرانی و به اشتراک گذاشتن تجربیاتش پرداخته، معتقد است یکی از عوامل موفقیت، «داشتن مهارت» است.
توصیه های او که «عوامل موفقیت» را شناسایی نموده به ما کمک می کند تا در زندگی فردی و حرفه ای خود به موفقیت های زیادی دست یابیم. چنانچه بخشی از این توصیه ها با تمامی آنها را اجرا کنیم، در مسیر صحیحی قرار خواهیم گرفت و به زودی به خواسته های خود خواهیم رسید. همان طور که سبک بودن یک کوله پشتی موجب می شود سبکبارتر و در نتیجه راحت تر به قله کوه صعود کنیم، افکار و راهبردهایی نیز وجود دارند تا جسم و روحمان را سبکبار کنیم تا بتوانیم سریعتر به آرزوهای خود دست یابیم. این مهارت ها می توانند شامل موارد ذیل باشند:
راه های دستیابی به موفقیت
1. دستیابی به موفقیت با افزایش انرژی
برای بدنمان سوخت مناسب انتخاب کنیم. هنگامی که یاد بگیریم سوخت جسم و روحمان را تمیز و مناسب انتخاب کنیم، بسیار راحت تر، قدرتمندتر و سریعتر قادریم در مسیر اهدافمان گام برداریم و کمتر دچار لغزش و خطا شویم. بهتر است یاد بگیریم که به طور مرتب به آمال و اهدافمان سوخت و تغذیه مناسب برسانیم و به آنها رسیدگی کنیم نه اینکه یک عمر در آرزوی چیزی باشیم بدون آنکه حتی قدمی برای رسیدن به آن برداریم. منظور از سوخت این است که به هر طریق ممکن به روحمان انرژی دهیم تا با انگیزه دو چندان و شور و شوق فراوان در مسیر اصلی زندگیمان حرکت کنیم همچنین روحمان را نیز تغذيه کنیم یعنی مراقب تمامی افکار، گفتار، اعمال و دیگران که می توانند به روحمان انرژی داده و یا کاملا ما را از انرژی تخلیه کنند، باشیم.
افراد موفق کسانی هستند که در هر لحظه از زندگی و با هر دم و بازدم خود به دنبال روابط و اموری می گردند که انرژی و شور و شوق زندگی را در آنها دو چندان کند. وقتی ما در یک رابطه سرد و خشک قرار داریم و یا از شغلمان ناراضی هستیم و با انجام آن احساس خستگی و درماندگی می کنیم، نباید انتظار داشته باشیم، روحمان تغذیه سالم و مناسب داشته باشد. بر عکس اگر دوستی داشته باشیم که برای ما ارزش قایل شود و همواره ما را به انجام کارهای خوب و سازنده تشویق کند، در زندگی به طور ناخودآگاه به پیشرفت های چشمگیری دست می یابیم. وقتی ما ماموریت زندگی خود را بدانیم و در جهت آن گام برداریم، بدون شک از زندگی خود لذت خواهیم برد.
2. دستیابی به موفقیت و رابطه آن با خواب با معده خالی
با معده خالی، ذهنی پاک و قلبی آرام به خواب برویم. در این صورت است که بدن ما به راحتی استراحت کرده و تجدید قوا می کند. با خوردن غذای زیاد، بدن مجبور است تمام نیروی خود را صرف هضم غذا کند. به همین علت است که صبح ها بی حال و بی انرژی از خواب برمی خیزیم و از نشاط و سرزندگی کافی برخوردار نیستیم. همچنین اگر با ذهنی آشفته و فکری مشغول به خواب برویم، خوابی ناآرام خواهیم داشت و کابوس های شبانه به سراغمان می آید و متأسفانه در این حالت روح ما این فرصت را نخواهد داشت که با خداوند ارتباط برقرار کرده و از رهنمودهای او برخوردار شود. بنابراین در چنین حالتی در طول روز کمتر می توانیم برای مشکلات خود راه حل های مناسب و عقلانی پیدا کنیم.
3. صرف غذا، تنها در صورت گرسنگی
هنگامی که جسم ما از لحاظ بیولوژیکی (زیستی) احساس گرسنگی می کند، ما به سمت غذا می رویم و نیاز گرسنگی خود را برطرف می کنیم ولی باید بدانیم که بعد روحانی و عاطفی ما نیز نیازهایی دارد که به هیچ وجه با خوردن غذا برآورده نمی شود. بهتر است در موقع غذا خوردن به این موضوع فکر کنیم که آیا واقعا گرسنه هستیم یا دچار گرسنگی کاذب شده ایم (نیاز روحی یا عاطفی). وقتی یاد گرفتیم تفاوت میان این دو را به خوبی درک کنیم، این توانایی را پیدا می کنیم که رفتار و اعمال خود را تحت کنترل بگیریم و به طور ناخودآگاه به سمت افراد و اعمالی جذب می شویم که نیازهای روحانی و عاطفی ما را برآورده می کنند. بنابراین گام به گام به سمت اهداف متعالی خود هدایت خواهیم شد.
4. مصرف غذاهای مناسب، راحت هضم و به اندازه نیاز
هنگامی که غذای مناسب صرف می کنیم، غذا راحت تر جذب بدن شده و انرژی کمتری برای هضم آن به کار می رود. در این حالت انرژی ای که در عمق وجود خود احساس می کنیم، مضاعف می شود. چنانچه بخواهیم کارایی مغزمان بهتر شود و یا به عبارتی فعال تر و خلاق تر شویم، بهتر است در خوردن غذا افراط نکنیم همان طور که می دانیم «روزه گرفتن» نیز به همین دلیل توصیه شده است. روزه به ما یاد می دهد که در خوردن غذا زیاده روی نکنیم و همواره حد اعتدال را در نظر بگیریم. اگر عادت کنیم غذا را به اندازه نیاز مصرف کنیم چربی در بدن ذخیره نمی شود و همچنین میزان انرژی و شادابی در بدن افزایش می یابد. در این حالت، کارآیی فکر بیشتر می شود و راحت تر می توانیم اهدافمان را دنبال کنیم. ضمن آنکه افراط در خوردن، حالت خواب آلودگی، سستی، تنبلی و ... را در ما افزایش می دهد.
5. مصرف غذاهای مورد علاقه
نباید فراموش کنیم که غذاهایی را بخوریم که کاملا آنها را دوست داریم و با افرادی رابطه داشته باشیم که مثبت هستند و انگیزه زندگی کردن را در ما تقویت می کنند. به عنوان مثال وقتی ما غذای مورد علاقه مان را می خوریم، بدن آن را بسیار راحت تر هضم و جذب می کند. در صورتی که این اتفاق برای غذایی که دوست نداریم، نمی افتد و در عین حال انرژی زیادی نیز از دست خواهیم داد. این موضوع در مورد انتخاب دوستان، شغل و دیگر مسایل هم صادق است. اگر از افرادی که با آنها رفت و آمد می کنیم و یا از کاری که داریم راضی باشیم، مطمئنا از تک تک لحظات زندگی خود لذت واقعی خواهیم برد.
6. لذت بردن از زندگی برای رسیدن به موفقیت
اگر از زندگی خود لذت نمی بریم به این دلیل است که یاد نگرفته ایم آن طوری که دوست داریم، زندگی کنیم. هر یک از ما منحصر به فرد هستیم و می توانیم کاملا متفاوت از دیگری زندگی کنیم. پس بهتر است ویژگی های خاص خود را پیدا کرده و آنها را در پیشبرد اهدافمان به کار هر یک از ما مسئول زندگی خود است و باید تصمیم بگیرد چگونه زندگی کند و انرژی خود را صرف چه اعمالی بکند. بنابراین فرمان انرژی خود را در دست بگیریم و آن را درست هدایت کنیم تا هم خود و هم دیگران از آن به شویم و از لحظات زندگیمان لذت ببریم.
7. نشخوار ذهنی آرزوها
همان طور که وقتی غذا را در دهان خود می گذاریم، آن قدر آن را می جویم تا وقتی وارد معده میشود به راحتی هضم شود و انرژی کمتری صرف هضم و جذب غذا شود، در این حالت بدن ما انرژی بیشتری ذخیره کرده و ما در طول روز شادتر و سرزنده تر خواهیم بود، تجربیات و وقایع زندگی ما نیز می تواند از این روند برخوردار شوند یعنی مشابه همین عمل را با افکار، تجربیات و خواستهای خود انجام دهیم. در مورد تک تک کارهایمان به خوبی فکر کنیم و تمام جوانب را در نظر بگیریم. آرزوهایمان را هم مانند غذا در ذهنمان کاملا بجویم تا به تدریج جزیی از وجودمان شود. بنابراین ما با این کار تمام اهداف و آرزوهای مورد علاقه مان را به طرف خود جذب می کنیم.