انواع مختلف اهداف وجود دارند که شما برای کسب موفقیت در زندگی تان آنها را تعیین می کنید. با این وجود، وقتی نوبت به ایجاد تغییرات اساسی، تعیین فرصت ها، حداکثر نمودن احتمالات و عبور از موانع می رسد، اهداف استراتژیک اهدافی هستند که می توانند شما را از تنگناها عبور داده و کمک کنند تا از وضعیت فعلی به آنچه که می خواهید برسید.
اهداف استراتژیک نتایج استراتژیک را به دنبال دارند و این شامل کسب تغییرات مثبت و تغییر وضعیت دادن زندگی، کسب مزایای رقابتی، بدست آوردن بهره وری بهینه و داشتن یک زندگی متعادل می شود. در این مقاله، ما یک سری دیدگاه ها را درباره فرآیند تفکری که منجر به تعیین اهداف استراتژیک می شود و اینکه چگونه می توانید اهداف استراتژیکی تعیین کنید که بتوانند به حوزه های کلیدی زندگی شما کمک کنند، می پردازیم. شما همچنین مثال های خاصی نیز برای رشد شخصی تان مشاهده خواهید کرد.
اهداف استراتژیک چه هستند؟
اهداف استراتژیک، مقاصد و نتایج خاصی هستند که شما به عنوان یک فرد می خواهید در طول یک دوره زمانی (معمولاً 3 تا 5 ساله) به آنها دست یابید. آنها ذاتاً بلندمدت بوده و معمولاً وقتی پدیدار می شوند که از تفکرات استراتژیک یا اجرای فرآیند برنامه ریزی استراتژیک بهره می گیرید. احتمالاً، آنچه که تعیین اهداف استراتژیک را از سایر انواع اهداف متمایز می سازد این است که این اهداف بر پایه پاسخ استراتژیک به بعضی فرصت ها یا چالش های تعیین شده قرار دارند. وقتی می خواهید که حرکتی تازه انجام دهید یا تغییرات اساسی در زندگی تان ایجاد نمایید، به اهداف استراتژیک نیاز خواهید داشت.
چگونه برای اهداف استراتژیک برنامه ریزی نمایید؟
در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک، بررسی محیط و تحلیل SWOT دو ابزار مهم هستند که که می توانید از آنها برای ارزیابی استفاده نمایید. هر چند این ابزارها اساساً در کسب و کار استفاده می شوند اما می توان از آنها در زندگی شخصی و تعیین اهداف برای کسب موفقیت نیز بهره گرفت.
1. بررسی محیط
بررسی محیط به معنی بررسی مداوم گرایشات و رویدادها در محیط درونی و بیرونی سازمان در تلاش برای کسب موفقیت در حال حاضر و در آینده می باشد. نتایج این بررسی برای شکل دهی اهداف و استراتژی ها بسیار مفید می باشد. به عنوان یک فرد، شرایط درونی و بیرونی بر موفقیت و آینده شما تاثیر گذاشته و شما بایستی آنها را برای کسب موفقیت دنبال نمایید. عوامل درونی شما شامل نقاط قوت و ضعف شما می شود. شما بر این موارد کنترل داشته و می توانید از آنها برای کسب موفقیت خود بهره گرفته و آنها را مدیریت نموده یا بهینه سازی کنید.
برایان تریسی 9 عامل را که می توانند بر موفقیت شخصی شما تاثیر گذارند را مشخص کرده است که عبارتند از آموزش، مهارت، ارتباطات، پول، عادات کاری مناسب، نگرش ذهنی مثبت، تصویر ذهنی مثبت، خلاقیت و شخصیت. سایر عواملی که بر موفقیت شما تاثیر می گذارند نیز عبارتند از گرایشات بازار، چشم انداز اقتصادی کشوری که در آن زندگی می کنید، سیاست های دولتی، پیشرفت های تکنولوژیک، وضعیت خانوادگی، تاثیرات اجتماعی و غیره. شما بایستی این عوامل را بررسی کرده و اینکه چه تاثیری بر موفقیت و پیشرفت مثبت یا منفی شما دارند را تحلیل کنید.
2. تحلیل شخصی SWOT
SWOT مخفف نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدات می باشد. حداکثر نمودن استعدادها و فرصت ها و مدیریت نقاط ضعف و تهدیدها می توانند به بالا بردن میزان موفقیت شما در زندگی کمک کنند. تحلیل SWOT شخصی به شما کمک می کند تا تفکراتتان را سازماندهی کرده و چشم انداز جدیدی به زندگی داشته باشید. این امر همچنین به تعیین زمینه هایی که نیازمند بهبود و رشد هستند، کمک می کند.
چگونه اهداف استراتژیک را تعیین کنید؟
وقتی زمینه هایی که در بخش قبلی بیان شد را مشخص نمودید، قادر خواهید بود تا اهداف استراتژیک را برای انجام تغییرات مورد نیاز تعیین نمایید.
1. تعیین مسائل استراتژیک برای مشخص نمودن اهداف استراتژیک
مسائل استراتژیک مسائلی هستند که وجود یا غیبت آنها می تواند به موفقیت یا شکست شما کمک کرده یا قادرند بر یک نیاز به تغییر در زندگی تاثیر گذارند. وقتی شما بررسی محیطی و تحلیل SWOT را انجام دادید، قادر خواهید بود تا مسائل و اهداف استراتژیک را برای رسیدن به انتهای این فرآیند مشخص نمایید. این مسائل و اهداف معمولاً از توانایی هایی که باید ایجاد شوند، نقاط ضعفی که باید تقویت شوند، فرصت هایی که باید از آنها بهره برداری شود و تهدیداتی که باید رفع شوند، بدست می آیند.
2. آشکارسازی اولویت های استراتژیک برای تعیین اهداف استراتژیک
با استفاده از تحلیل، احتمال دارد مسائل فراوانی آشکار شوند. همچنین ممکن است متوجه شوید که بعضی مسائل اضطراری بوده و بعضی دیگر مهم می باشند. در نتیجه، برای اینکه بتوانید اهداف استراتژیک بهتری داشته باشید، بهتر است بر مسائل مهم تمرکز نمایید. این مسائل مهم اولویت های استراتژیک شما را نشان خواهند داد. وقتی شما می دانید که اولویت های شما کدامند، قادر خواهید بود اهدافی را بر اساس این اولویت ها تعیین کرده و استراتژی هایی را بر اساس این اولویت ایجاد نمایید.
مثالهایی از اهداف استراتژیک برای رشد فردی
برای نشان دادن مثالهایی از اهداف استراتژیک برای رشد فردی، فرض می کنیم که شما بررسی محیطی و تحلیل SWOT را انجام داده اید و توانسته اید مسائل مهم را به واسطه یافتن فاصله بین وضعیت فعلی و آنچه می خواهید در زندگی تان به آن دست یابید، پیدا کرده اید. این ها اکنون به اولویت های استراتژیک شما در 3 تا 5 سال آینده زندگی تان تبدیل شده اند. به عنوان مثال، اولویت های استراتژیک رشد فردی شما برای سه تا پنج سال آینده می توانند موارد زیر باشند و می توانید آنها را به اهداف استراتژیک تبدیل کنید:
- بالا بردن اعتماد بنفس
- تقویت تصویر ذهنی شخصی
- پیشرفت در تحصیل
- کسب مهارتهای بیشتر
- کسب تعادل بین کار و زندگی
1. بالابردن اعتماد بنفس
در هر زمینه ای داشتن اعتماد به نفس برای موفقیت ضروری می باشد. داشتن اعتماد بنفس می تواند به شما کمک کند تا بیشترین پتانسیل را داشته باشید زیرا به شما انرژی و انگیزه لازم را برای اقدام نمودن می بخشد. این مساله به شما کمک می کند تا با کسب جذابیت و برجسته شدن، بر دیگران نیز تاثیر گذارید. این امر همچنین می تواند باعث ارتقای شغلی شما شود. علاوه براین، مثبت تر عمل کرده، تصمیمات بهتری اتخاذ کرده، بهره وری بیشتری داشته و شادتر خواهید بود. کمبود خودباوری و اعتماد به نفس می تواند باعث بی تفاوتی شود. شما قادر نخواهید بود تا اقدامات لازم برای کسب موفقیت را انجام داده و در نتیجه فرصت های بزرگی را از دست خواهید داد. اگر متوجه شدید دچار کمبود اعتماد به نفس هستید، می توانید اهدافی استراتژیک را برای تقویت آن از طریق تلقین های شخصی، برقراری ارتباط با افرادی که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند، امتحان کردن اموری که معمولاً از انجام آنها وحشت داشته اید و احتمالاً استفاده از چالش 100 روزه تعیین نمایید.
2. تقویت تصویر ذهنی
مانند اعتماد به نفس، آنگونه که در مقابل دیگران جلوه می کنید، مطالب زیادی را درباره شما و شانس موفقیت تان بیان می کند. توجه به نظم شخصی، اینکه چگونه به نظر می رسید و آنچه که می پوشید می تواند تصویر ذهنی شما را بهبود بخشیده و درهای جدیدی را برای فرصت های کسب موفقیت در مقابل شما بگشاید. روش های خاصی برای داشتن ظاهر مناسب به منظور کسب موفقیت همزمان با صرف بودجه نه چندان زیاد وجود دارند. در کنار ظاهر و پوشش مناسب، بایستی یک سری رفتارهای دیگر مانند لبخند زدن در هنگام ملاقات با افراد، دست دادن با آنها، تمرین روش های مناسب راه رفتن و غیره را نیز بیاموزید. تمامی این موارد بیانگر مطالب زیادی درباره تصویر ذهنی شما می باشند. وقتی هوشمندانه این عادت را در گذر زمان پرورش دهید، به بخشی از رفتار و کردار شما تبدیل خواهد شد.
3. ثبت نام برای دوره های فوق لیسانس یا دکترا
یادگیری پایانی نداشته و اَموزش کلید موفقیت در هر مرحله ای می باشد. مهم نیست چقدر به خودتان مطمئن باشید، فرصت هایی وجود دارند که هرگز بدون کسب مدارک دانشگاهی معتبر نخواهید توانست به آنها دست یابید. در تحلیل خود، ممکن است فرصت هایی را در صنعت خود بیابید که قادر به دسترسی به آنها به دلیل کمبود تاییدیه و گواهینامه های لازم نمی باشید. ممکن است همچنین حس کنید که فرصت های جدیدی وارد کسب و کار شما شده اند و مهارت های فنی لازم برای استفاده از آنها به سختی یافت می شوند. این می تواند یک هدف استراتژیک باشد که از آموزش های پیشرفته در آن زمینه ها بهره مند شوید تا بتوانید نیازهای لازم برای استفاده از این چنین فرصت هایی را تامین نمایید.
یک خانم زمانی محل کارش را برای کسب مدرک دکتری در موسسه معتبر ترک نمود. وی احساس می کرد که این می تواند گشایشی برای کسب جایگاهی بهتر در سازمان بوده و وی به کسب آن موقعیت علاقه داشت. وی توانست همزمان با خالی شدن آن پست در سازمان، مدرک دکترای خود را دریافت نموده و با درخواست برای آن شغل، موفق به کسب آن شود. عجب استراتژی جالبی! هر چند ممکن است برای تمامی افراد این مساله امکان پذیر نباشد.
4. کسب مهارت های بیشتر، توسعه مهارت های موجود
مهارتها یکی از مهمترین دارایی هایی هستند که موفقیت فرد در زندگی را تعیین می کنند. کمبود مهارت می تواند رشد، بهره وری و فرصت ها را محدود نماید. اگر در تحلیل خود متوجه کمبود بعضی مهارت ها شدید، وقت آن رسیده است که یک سری اهداف استراتژیک را برای کسب یا توسعه این مهارت ها تعیین نمایید. بعضی از مهارت هایی که احتمالاً به آنها نیاز خواهید داشت عبارتند از: مهارت های حل مساله، مهارت های تفکر خلاق، مهارت های مدیریتی و رهبری، مهارت های تکنولوژی اطلاعات و مهارت های ارتباطی. کسب و توسعه هر کدام از این مهارت ها نیازمند کمی آموزش، مطالعه، یادگیری و تمرین مداوم می باشد.
5. کسب تعادل بین کار و زندگی
یکی از نشانه های زندگی موفق، داشتن تعادل است. کسب و حفظ تعادل بین کار و زندگی در این دنیای شلوغ بدون شک نیازمند یک سری برنامه ریزی استراتژیک می باشد که خود آن نیازمند مدیریت مناسب زمان می باشد. شما بایستی زمان و منابع لازم را به هر جنبه مهم زندگی خود اختصاص دهید: کار، خانواده، زندگی اجتماعی، زندگی معنوی و غیره و تا حد امکان به این زمان بندی ها پایبند بمانید. این می تواند یک هدف استراتژیک بلند مدت باشد که بتوانید به نحوی مناسب در طول سه تا پنج سال آینده در این حوزه عمل نمایید و مطمئن شوید هیچ زمینه ای از زندگی شما به دلیل زمینه دیگری دچار مشکل و کمبود نخواهد شد.
سخن پایانی
بالا رفتن از نردبان موفقیت در زندگی نیازمند استراتژی می باشد. برای انجام حرکات استراتژیک، ممکن است لازم باشد بررسی محیط و تحلیل SWOT را به منظور تعیین پتانسیل ها و محدودیت ها و همچنین تعیین فرصت هایی که در اطراف شما وجود دارند، صورت دهید. این تحلیل مسائلی را در زندگی شما آشکار خواهد نمود که نیازمند توجه بیشتر می باشند تا بتوانید موفق تر شوید. پس از آن قادر خواهید بود تا اولویت های استراتژیک خود را بر اساس مسائلی که احساس می کنید از اهمیت بیشتری برخوردارند، تعیین نمایید. این کار سپس مبنای اهداف استراتژیک شما را که تلاش می کنید ظرف مدت 3 تا 5 سال آینده به آنها دست یابید، تشکیل می دهد.