مقابله با ناراحتی های یک شخص دیگر نیاز به استراتژی های هوشمندانه ای دارد، مثل بیشتر چیزهای زندگی؛ روابط عاشقانه برای بسیاری از ما مثل شمشیر دو لبه است: در حالیکه بنظر بعضی از مردم دوست داشتن و دوست داشته شدن شگفت انگیز است، ایجاد ارتباطات عاطفی نزدیک با اشخاص دیگر باعث می شود که احساسات ما آسیب پذیرتر بشود، آسیب پذیری تنها بخاطر نظرات و احساسات همسر یا نامزدمان نسبت به ما اتفاق نمی افتد، بلکه ممکن است بخاطر خلق و خوی بد او باشد. اگر یکی از دوستان یا همکاران ما دچار افسردگی شده باشد، اغلب با چند کلمه صحبت سعی می کنیم از ناراحتی او کم کنیم، اما خودمان را درگیر مسائل عاطفی او نمی کنیم. اما وقتی همسر ما افسرده، غمگین، عصبانی، درگیر حسادت یا اضطراب بشود، معمولاً ما هم احساس ناخوشایندی خواهیم داشت. چه کاری برای احوال بد خودمان می توانیم انجام بدهیم تا در نتیجه آن، حال همسر بداخلاق مان هم بهتر بشود؟ طرز رفتار با شوهر بداخلاق چگونه است؟
راه های کنترل خلق و خوی بد همسر و روش های برخورد با شوهر بد اخلاق
1. واکنش های همیشگی خودتان نسبت به بد اخلاقی های همسرتان را شناسایی و درک کنید
در مدرسه پزشکی، دانش آموزان یاد می گیرند که اگر در هنگام مصاحبه با بیمار احساس افسردگی کردند، معمولاً بخاطر این است که بیمار افسرده است. خلق و خو اغلب مسری است (اما مطمئنا همیشه اینطور نیست)، واکنش شما به احوالات همسر بداخلاق تان، تقلیدی از او خواهد بود (برای مثال او ناراحت است، پس شما هم ناراحت خواهید شد؛ او عصبانی است بنابراین شما هم عصبانی می شوید و ...). برای مثال وقتی همسرم بخاطر چیزی عصبانی است، من هم با او برخورد بدی خواهم کرد. چرا؟ زیرا نمی خواهم با افراد عصبانی سر و کله بزنم (می دانیم که این منطقی نیست، اما عکس العمل های احساسی معمولاً منطقی نیستند).
2. مسئول خُلق خودتان باشید، نه بد اخلاقی های همسرتان
عکس العمل احساسی شما به حال بد همسرتان اگر با زیاده روی همراه باشد اغلب شرایط را بدتر می کند. وقتی بخاطر اینکه همسرم عصبانی بود با او بد اخلاقی می کردم، فقط باعث می شد خشم او نسبت به من بیشتر شود. اگر به این دلیل که همسرتان نگران است نسبت به او پرخاش کنید (اضطراب معمولا افراد را حساس می کند) این نه تنها به کنترل اضطراب او کمک نمی کند، بلکه باعث بدتر شدن حالش می شود، همچنین باعث ایجاد کشمکش بین شما می شود حتی اگر مسئله ای که اضطراب شما یا او را افزایش می دهد، ربطی هم به شما یا رابطه تان نداشته باشد.
همیشه این جملات مانترا را در ذهن داشته باشید: شما نمی توانید خلق و خوی همسر خود را کنترل کنید. می توانید آن را تحت تاثیر قرار بدهید، به این معنی که با یک پاسخ استراتژیک می توانید این احتمال بهبود حال او را بیشتر، اما اگر استراتژی شما فقط زیاده روی در واکنش عاطفی باشد، تاثیری نخواهد داشت.
3. شما نه تنها مسئول بداخلاقی های شوهرتان نیستسد، بلکه حتی مسئول خلق و خوی خودتان هم نیستید
اینکه ما در نهایت تبدیل به چه کسی می شویم، عمدتاً تابع این است که با چه کسی هستیم. برای مثال تا حالا متوجه شده اید که چگونه احساسات و رفتار شما در خانواده، متفاوت از زمانی است که با دوستانتان هستید و حتی با همکاران یا رئیس خود نیز یکسان برخورد نمی کنید؟ افرادی که اطراف ما هستند به طور ناآگاهانه تاثیر بسیار زیادی روی رفتار و احساسات ما می گذارند. می خواهم بگویم ما واقعاً نمی توانیم حسی که داریم را کنترل کنیم. با این حال، می توانیم سعی در مهار احساسات کورکورانه خود داشته باشیم. بهتر است هنگامیکه صحبت از روابط می آید، به جای سماجت بر واکنش های انتقادی، تلاش کنیم درباره عکس العملی که می خواهیم نشان بدهیم، تصمیم معقولانه ای بگیریم.
4. در مقابل بد اخلاقی های همسرتان، از پیش یک راه حل داشته باشید
این مسئله چند وقت پیش فکر من را درگیر کرده بود، اما در نهایت متوجه شدم که وقتی همسرم درباره چیزی عصبانی است، می خواهد که من هم همین احساس را داشته باشم. من فهمیدم بهترین کاری که می توانم انجام بدهم، تایید حسی است که او دارد، این چیزی است که بسیاری از ما، اغلب اوقات می خواهیم. از سوی دیگر وقتی همسرم حال روحی بدی دارد، دوست دارد که درکش کنم نه اینکه به او کمک کنم. من خیلی از اوقات فکر می کنم که می توانم کمکش کنم، البته فراموش کنم روشی که ممکن است بخواهم برای حل مشکل او پیاده کنم، با چیزی که او می خواهد کاملاً متفاوت است. من متوجه شدم تلاشم برای کمک به او، در واقع میل کمک به خودم است، من واقعاً تلاش می کردم حال بد او خوب شود تا معضل خودم حل بشود.
این نتیجه گیری این فرصت را به من داد تا گاهی بر مبنای درکم از شرایط عمل کنم. با وجود اینکه کار سختی است، گاهی اوقات بهترین کار این بود که همسرم را در آن حال تنها بگذارم. برای انجام این کار، به خودم یادآوری می کردم که حال بد او تقصیر من نیست. (جالب است که بعضی وقتها دچار این فکر اشتباه می شویم که حال بد همسرمان بخاطر ما است، با اینکه دخالتی در موضوع نداشته ایم.)
5. گاهی اوقات در برابر بد اخلاقی های همسرتان با خود بگویید: این نیز بگذرد
همه خلق و خوهایی که داریم موقتی هستند (البته، برخی افراد زمان بیشتری درگیر احوالات بد می مانند).
راه حل این است وقتی همسرتان خلق و خو و حس بدی دارد، مکانی برای تعادل فکری پیدا کنید. ممکن است در این میان حس بدی به همسرتان و همچنین خودتان ایجاد شود. در حالت ایده آل، شما می خواهید وقتی حال روحی همسرتان خوب نیست، نه تنها یک پشتیبان عالی باشید، بلکه از درون هم آسیب نبینید. این شاید به این معنی باشد که لازم است مدتی از او فاصله احساسی یا حتی فیزیکی بگیرید. (البته بدون اینکه به نظر برسد به احساسات همسرتان بی خیال هستید). شاید هم ممکن است به این معنی باشد که لازم است شما یک مکالمه درونی داشته باشید تا خودتان را در میان همه این احساسات منفی پیدا کنید، احساسات منفی همسرتان ممکن است در شما حس خود دلسوزی را بیدار کرده باشد.
اما در نهایت، این چیزی است که خلق بد در شخص دیگر نمایان می کند: فرصتی برای دلسوزی. در نهایت وقتی بتوانم این نکته را به خاطر بسپارم که عکس العمل من به حال بد همسرم فروکش می کند می توانم شخصی بشوم که واقعاً دوست دارد با او باشد، نه از سر دلسوزی بلکه کاملاً معقولانه. در حقیقت، این تنها چیزی است که من تا بحال کشف کرده ام و مانع از این می شود که حال من، تحت تاثیر او بد بشود. با ایجاد یک فاصله عاطفی از او، در ذهن خودم، توانستم او را به دور از نقشی که در زندگی من دارد و بیشتر به عنوان یک انسان با شایستگی خودش ببینم.
این استراتژی برای من کار کرد، زیرا همسرم به ندرت خلق و خوی بد دارد. اگرچه تصور می کنم این راه حل ها برای کسی همسرش مکرراً دچار احوالات بد است نیز مفید است، اینکه در بلند مدت بخواهید در پاسخ به حال بد همسرتان، خلق و خوی خودتان را کنترل کنید خسته کننده خواهد بود.
با این حال، دانستن اینکه چه زمانی باید از یک فرد حرفه ای کمک بگیرید می تواند به شما کمک کند. شما نمی خواهید افراط کنید، اما در عین حال قصد ندارید خوشحالی خودتان به خاطر نارحتی دائمی شخص دیگری خدشه دار شود.
اغلب مردم سعی می کنند از عزیزان خود هنگامیکه دچار مشکلات عقلی می شوند بیشتر از چیزی که باید، مراقبت کنند (اغلب بخاطر احساس وفاداری، عشق و عدم تمایل به سپردن آنها به آسایشگاه)، بنابراین اجازه می دهند ناراحتی واکنشی آنها برای مدت طولانی ادامه پیدا کند، اغلب تا جاییکه بعد از قبول نقطه شکست، تصمیم می گیرند یک عکس العمل جدی انجام بدهند (مثل ترک کردن رابطه).
با این وجود؛ قبل از اینکه رابطه به نقطه جدایی برسد، رویکرد بهتری هم وجود دارد که مستلزم شناخت آگاهانه و زود هنگام از شرایط بدی است که در پیش است. یک قاعده ساده وجود دارد: اگر متوجه شدید که دیگر خودتان نیستید، (یعنی در زندگی مشترک ناراحت تر از زمانی هستید که مجرد بودید) به خصوص وقتی این نتیجه بودن در کنار همسری بد اخلاق است که روحیه بد او بسیار مسری است، زمان آن است که هر دو شما به دنبال کمک باشید.