معرفی 6 تیپ شخصیتی متفاوت و نحوی برخورد مناسب با انواع تیپ های شخصیتی، من چه تیپ شخصیتی دارم؟

معرفی 6 تیپ شخصیتی متفاوت و نحوی برخورد مناسب با انواع تیپ های شخصیتی، من چه تیپ شخصیتی دارم؟ ما برای اینکه بتوانیم نقاط ضعف و قوت شخصیت خود را پیدا کنیم نیاز داریم تا تیپ شخصیتی خود را پیدا کنیم، همچنین این موضوع به تعامل ما با دیگران نیز کمک خواهد کرد.

یکی از راه های دست یابی به ارتباط بین فردی سالم، شناخت انسان های دیگر است. انسان ها با توجه به سن، جنس، موقعیت اجتماعی و خانوادگی، میزان اطلاعات و ... برخی از ویژگی های اخلاقی را بیشتر در خود پرورش داده اند و به اصطلاح آن ها تیپ شخصیتی خاصی دارند. وقتی می گوییم فردی درون گرا است، فقط داریم درباره بخشی از وجود او صحبت می کنیم و تمام شخصیت او در این بعد خلاصه نمی شود. شخصیت شناسی یکی از راه های شناخت دیگران است. از آنجایی که ما اجازه نداریم انسان ها را تغییر دهیم و فقط خود آن ها باید تصمیم بگیرند که تغییر کنند، پس شناخت ویژگی های شخصیتی افراد، به ما کمک می کند تا آن ها را بهتر بشناسیم و رفتار صحیح در رابطه با آن ها داشته باشیم.

1. شناخت شخصیت برونگرا ها و درونگرا ها:

برونگراها با انرژی ای که دارند افراد را تحت تأثیر قرار می دهند و از آنجایی که سرشار از زندگی هستند، تمایل دارند که کاملا حالت فیزیکی داشته باشند مثلا دستان خود را به اطراف تکان می دهند تا نکاتی را متذکر شوند و طیف وسیعی از حالات احساسی را از خود بروز می دهند.

از سوی دیگر، درونگراها از نظر فیزیکی خود دارند و خونسردی و توداری از خود نشان میدهند. افراد برونگرا در جمع انرژی کسب می کنند در حالی که درونگراها ممکن است خود را کنار بکشند. برونگراها در برقراری ارتباط معمولا بیشتر و بلندتر حرف می زنند، در حالی که درونگراها کم حرف ترند. بنابراین در برقراری ارتباط با یک فرد برونگرا بهتر است اجازه دهیم صحبت کرده و با صدای بلند افکار خود را بیان کند، در حالی که در ارتباط با یک درونگرا بهتر است زمان بیشتری را صرف گوش دادن کنیم، نه صحبت کردن.

 آشنایی با شخصیت های درون گرا و برون گرا

2. شناخت شخصیت حس کننده ها و شهودی ها

حس کننده ها افرادی هستند که تمایل دارند با عبارات کوتاه حرف بزنند، بیشتر صبر می کنند تا طرف مقابل افکار خود را به طور کامل بیان کند، تمایل زیادی دارند که به شکل آراسته و مطابق با فعالیتی که دارند لباس بپوشند، در حالی که شهودیها بیشتر حاشیه می روند و از زبان به عنوان ابزار استفاده می کنند و تمایل دارند جملات دیگران را تمام کنند. آنها تکرار و جمع بندی می کنند و برای خوشایند خود لباس می پوشند.

از آنجایی که حس کننده ها تمایل دارند موضوعات مطرح شده را به طور شفاف بررسی کنند، در برخورد با آنها لازم است مثال ها و مواردی را ارایه و جملات را به طور کامل ادا کرده و برای تأكید بر استدلال های خود، زیاد از مثال ها استفاده کنیم. از طرفی از آنجایی که شهودیها ترجیح میدهند که نخست تصویری بزرگ از موضوع دریافت کنند، سعی کنیم از استعاره و تشبیه برای آنان بیشتر استفاده کرده و بر حقایق خیلی پافشاری نکنیم.

3. شناخت شخصیت متفکرها و احساس کننده ها

متفکرها در روابط بین فردی سرد هستند، اعتماد به نفس دارند، بر تعارض ها اصرار می ورزند و طرفدار واقعیت هستند در حالی که احساس کننده ها گرم و عاطفی اند و تمایل دارند سریع به اصل موضوع بپردازند، حداقل زمان ممکن را هدر دهند و از تعارض ها دوری کنند.

در مواجهه با متفکرها بهتر است منطقی و خوددار باشیم، از آنها نپرسیم چه احساسی دارند بلکه بپرسیم به چه فکر می کنند. با آنان مختصر حرف بزنیم و چیزی را تکرار نکنیم؛ اما در رابطه با احساس کننده ها به موضوعات مردمی بپردازیم، تماس چشمی قوی برقرار کرده، پی در پی لبخند بزنیم و دوستانه برخورد کنیم.

تیپ شخصیت متفکر

4. شناخت شخصیت قضاوت کننده ها و ادراک کننده ها

افراد قضاوت کننده در ظاهر بیرونی خود بیشتر رسمی، خوددار، جدی و قاطع هستند؛ اغلب عجله دارند، روراست و دارای اعتماد به نفس اند، در حالی که ادراک کننده ها افرادی گستاخ و سطحی هستند، بیشتر دوستدار تفریح و بازیگوشی اند و ظاهر افراد آرام را دارند. آنها انعطاف پذیرترند و در موارد اتخاذ راهکار چندان مصمم نیستند. بهتر است در برقراری ارتباط با قضاوت کننده ها مسایلی را که مطرح می کنیم، حل و فصل و جمع بندی نماییم. به آنها اجازه بدهیم که تصمیم بگیرند و زمان آنها را هدر ندهیم. از طرف دیگر به نیاز ادراک کننده ها برای پرسیدن احترام بگذاریم. تصمیمات خود را بر آنها تحمیل نکنیم و به آنان امتیاز بدهیم.

5 . شناخت شخصیت افراد با تفکر نقادانه

تفکر نقادانه، انتقادی یا اندیشه انتقادی به معنای درست اندیشیدن و تلاش برای یافتن آگاهی قابل اعتماد در جهان است که شامل فرایندهای ذهنی تشخیص، تحلیل و ارزیابی داده ها است و به بیانی دیگر، هنر اندیشیدن پیرامون خود است به طوری که بخواهیم اندیشه مان را بهتر، روشن تر، دقیق تر، یا قابل دفاع تر بنماییم. فردی که انتقادی می اندیشد، قادر است پرسش های مناسب بپرسد و اطلاعات مربوطه را جمع آوری کند سپس با خلاقیت آنها را دسته بندی کرده و با منطق استدلال کند؛ و در پایان به یک نتیجه قابل اطمینان درباره مسأله برسد.

کودکان با قدرت اندیشه انتقادی به دنیا نمی آیند و به طور طبیعی این قابلیت را بیشتر از نیاز برای زنده ماندن کسب نمی کنند. بسیاری از انسانها نیز هیچ گاه آن را یاد نمی گیرند. این روش به سادگی نیز توسط والدین و آموزگاران معمولی قابل آموزش به دانش آموزان نیست بلکه به مربیان ویژه ای نیاز است تا مهارتهای اندیشه انتقادی به دانش آموز، آموزش داده شود.

هنگامی که مشغول اندیشیدن هستیم، معمولا هدف ما فهمیدن چیزی است و می کوشیم تا پرسشی را پاسخ گوییم، مسألهای را حل کنیم، نتیجه ای را اثبات کنیم مثلا می خواهیم بدانیم علت جنگهای داخلی چه بوده، به کدام یک از نامزدها رأی دهیم، یا چگونه به تعطیلات برویم تا به ورشکستگی مان نینجامد. در همه این موارد می توان گفت که می کوشیم معرفتی کسب کنیم که از پیش نداشتیم؛ و در اغلب موارد نمی توانیم آن معرفت را با مشاهده مستقیم حاصل کنیم. باید قدری استدلال و استنباط کرده و از اطلاعات موجود نتیجه گیری کنیم.

تفکر انتقادی، اندیشیدن و استدلال سنجش گرانه مضمون سخنانی است که می شنویم و می خوانیم و به معنای سنجیدن است نه ایراد گرفتن. بنابراین غرغر کردن ، بهانه گرفتن و عیب جویی به دلیل بدخویی در قالب تفکر نقادانه قرار نمی گیرد. 2 گونه اندیشه انتقادی وجود دارد:

الف) اندیشه خودخواهانه یا سفسطه ای که فرد سعی می کند با استفاده از قدرت تحلیل خود به منافع شخصی برسد.

ب) درست بینی یا بی طرفی که در آن فرد سعی می کند تمام جوانب امر را به صورت یکسان و بدون ارجحیت دادن به دلایل احساسی و منفعت طلبانه ببیند و استدلال کند. در اندیشه انتقادی باید تا جایی که میتوان سوگیری را کم کرد. یکی از راههای کم کردن سوگیری، مراجعه به آرای دیگران و بحث کردن پیرامون موضوع با هدف رسیدن به شناخت و نه اثبات عقیده است. این کار باعث می شود نقاط کور اندیشه خود را که خودمان توانایی دیدن آن را نداریم، ببینیم.

6. شناخت شخصیت افراد با تفکر خلاقانه

آفرینندگی با خلاقیت به عنوان والاترین ویژگی انسان، مهم ترین و اساسی ترین قابلیت و بنیادی ترین عامل ایجاد ارزش است که در همه ابعاد و جوانب زندگی انسان نقش کاملا حیاتی ایفا می کند. همه علوم، تولیدات، فناوری ها، صنایع، ابداعات، اختراعات، هنرها، ادبیات، موسیقی، معماری و به طور کلی اساس انواع تمدنها از ابتدا تا کنون و کلیه دستاوردهای بشری، جلوه های گوناگون خلاقیت و نوآوری هستند.

تفکر خلاق زمانی تولید می شود که شخص پیش فرض ها را کنار گذاشته و دیدگاه جدیدی را جستجو کند که دیگران قبلا به آن نپرداخته اند. خلاقیت به وجود همزمان تعدادی از ویژگیها از قبیل هوش، پشتکار، غیر متعارف بودن و توانایی تفکر به سبکی خاص، نیاز دارد. خلاقیت، خودکار و بدون زحمت و تلاش است و اغلب مانند تصورات ذهنی خودانگیخته به وجود می آید اما برخی از دانشمندان برای آن مراحلی از جمله آمادگی، دوره نهفتگی، الهام و تحقق را لازم می دانند. 

شخصیت خلاق

از
4
رای