چرا نباید همیشه به دنبال مقصر بگردیم؟

چرا نباید همیشه به دنبال مقصر بگردیم؟ وقتی به دیگران می گوییم که مقصرند، معمولا این پیام را نیز به آنها القاء می کنیم: «تو بدی»، «تو احمقی»، «تو اشتباه می کنی»، «از تو بدم می آید» و «تو خودخواهی.»

یکی از عادت هایی که تعداد زیادی از ما با آن دست به گریبان هستیم و باعث شده مدام احساس نارضایتی کنیم، پیدا کردن اشتباه و مقصر است.

4 ضرری که "به دنبال مقصر گشتن" به وجود می آورد

به طور کلی مقصر دانستن و سرزنش کردن دیگران چهار زیان دارد.

1. اول از همه اینکه مشکلی را حل نمی کند. به درست یا اشتباه کسی را مقصر کاری دانستن فقط دست و پا زدن و ماندن در گذشته است: «تقصیر تو شد که دخترمون پاش شکست»، «تو شربت رو روی پیرهن نوی من ریختی و اون رو خراب کردی.» در صورتی که برای حل کردن مشکل و تصحیح رفتار لازم است تدبیری بیاندیشیم و طوری عمل کنیم که جلوی تکرار اشتباه را در آینده بگیریم: «دفعه بعد که دخترمون رو می بری اسکیت، مطمئن شو که زانوبند و آرنج بندهاش رو بسته»، «من فکر کنم از این به بعد بهتره قبل از اینکه مهمونا بیان همه کارها رو بکنیم، حتی شربت رو هم درست کنیم، بعد من لباسم رو عوض کنم.»

2. سعی در پیدا کردن مقصر بین شما و دیگران برخورد و اصطکاک ایجاد می کند. اکثر مردم وقتی مقصر قلمداد شوند، حالت دفاعی به خود می گیرند. اگر احساس کنند که مقصر دانستن آنها ناعادلانه است، دست به ضد حمله می زنند. حتی اگر بفهمند که مقصرند، باز هم سعی می کنند خودشان را تبرئه کنند. به هر حال وقتی به دیگری می گوییم که مقصر هستی، برداشتی که از این حرف ما می کند این است که ما به او حمله کرده ایم و باید دفاع کند و این موقعیت غیرقابل اجتناب است.

در هیچ بحثی نمی شود گفت که یک نفر 100٪ درست می گوید و طرف دیگر 100٪ اشتباه می کند. کسانی که دیگران را مقصر می دانند در واقع از اینکه مسئولیت اعمال شان را به عهده بگیرند شانه خالی می کنند. کسانی که مدام در حال پیدا کردن مقصر هستند باید از خودشان بپرسند: «در این مورد اشتباه من کجا بود؟» یا «من چه کردم که باعث شدم این مشکل پیش بیاید؟» تا بتوانند از اشتباه شان درس بگیرند.

3. اینکه هر وقت مشکلی پیش می آید انگشت تقصیر را به طرف دیگران بگیریم، احساس مسئولیت متقابل ایجاد نمی کند، در حالی که بی طرفانه نگاه کردن به مشکل این احساس را ایجاد می کند. شناسایی مقصر و معرفی او همچنین باعث پایین آوردن عزت نفس و اعتماد به نفس در دیگران (به خصوص در کودکان) می شود. وقتی به دیگران می گوییم که مقصرند، معمولا این پیام را نیز به آنها القاء می کنیم: «تو بدی»، «تو احمقی»، «تو اشتباه می کنی»، «از تو بدم می آید» و «تو خودخواهی.» اکثر روانکارها با بیماران زیادی برخورد می کنند که هر اشتباه یا مشکلی که پیش می آید خودشان را مقصر می دانند. بررسی زندگی تقریبا تمام این افراد نشان می دهد که علت این مسئله آن است که در طول دورانی که شخصیت این افراد در حال شکل گرفتن بوده والدین یا معلم هایشان عادت داشته اند آنها را مقصر بدانند و این تاثیر آشکاری روی آنها داشته است.

4. مقصر دانستن، متهم کردن، محکوم کردن، گله و یا سرزنش کردن دیگران و خودتان مخرب است. در حقیقت این رفتارها جلوی پیدا کردن راه حل خلاق و سازنده را برای رفع مشکلات و یا اختلافها می گیرد. وقتی اشتباه یا مشکلی پیش می آید، یکی از سازنده ترین عادت هایی که می توانید در خودتان ایجاد کنید این است که اول از همه از خودتان بپرسید: «نقش من در به وجود آمدن این مشکل چه بود؟» بهتر است باز هم در اینجا این نکته را تکرار کنیم که وقتی کشمکش یا مشکلی بین دو نفر پیش می آید، تقریبا هیچ وقت نمی شود گفت که یک نفر 100٪ درست می گوید و طرف دیگر 100٪ اشتباه می کند. لطفا به این نکته توجه کنید که ما به هیچ وجه خود را مقصر دانستن را هم تأیید نمی کنیم چون این کار هم به همان اندازه که دیگران را مقصر بدانیم ویران کننده و مضر است. چیزی که روی آن تاکید داریم این است که یاد بگیرید بدون آنکه خودتان را مقصر بدانید مسئولیت اعمال و رفتارتان را به عهده بگیرید: «بذار مسئله رو بررسی کنم و ببینم چطور میتونستم عمل کنم که نتیجه بهتری بگیرم؟»

وقتی بین شما و کس دیگری مشکلی پیش می آید، هر دوی شما باید از خودتان بپرسید: «ما باید چه کار کنیم تا این مشکل رو حل کنیم؟ ما چه کار کنیم که دیگه در آینده این مشکل پیش نیاد؟» این سؤال ها بسیار سازنده تر و مفیدتر از پرسش هایی از این قبیل است: «کی اشتباه کرد؟ مقصر کی بود؟» با پرسیدن سؤال های سازنده کانال های ارتباطی را با طرف مقابل باز می کنید و این کار رسیدن به راه حل و برطرف کردن مشکل را آسان می کند. این دو صحبت را با هم مقایسه کنید: 1. «ما به نوبت دکتر نرسیدیم چون تو دیر از سر کار برگشتی خونه»، 2. «از این به بعد هر وقت نوبت دکتر داریم، بهتره تو دیگه نیای خونه دنبال من و از سر کار بری مطب. من هم با تاکسی می یام.» می بینید که در جمله دوم، برخلاف جمله اول، گوینده سعی می کند بدون پیدا کردن مقصر توضیح دهد که مشکل چه بوده و راه حل چیست. این طرز برخورد باعث میشود که هر دو از اشتباهشان درس بگیرند.

فراموش نکنید هر وقت مشکلی پیش می آید اگر بخواهید تقصیر را به گردن دیگران بیندازید، یا حتی به گردن خودتان، با این کار فقط جلوی خلاقیت ذهن خودتان و دیگران را برای پیدا کردن راه حل می گیرید. به جای اینکه مقصر را شناسایی کنید، فرقی نمی کند خودتان یا دیگری باشید، و بگویید: «تقصیر تو هست که مبلغ قبض تلفن اینقدر زیاد شده»، بهتر است به راه حل فکر کنید و آن را ارائه کنید: «چون مبلغ قبض تلفن بالاس، می شه سعی کنی تماس های راه دورت رو محدود کنی؟»

در نتیجه:

 پیدا کردن مقصر و عیب جویی از دیگران آزاردهنده و تقریبا همیشه مخرب است. وقتی مشکلی پیش می آید، به جای پیدا کردن مقصر باید به دنبال پیدا کردن راه حل باشیم. دیگران یا خودمان را مقصر دانستن آزاردهنده و زیان آور است. به جای این کار باید بفهمیم که چطور می شود از این به بعد جلوی اشتباه های مشابه را گرفت. هر وقت وسوسه می شوم که انگشت تقصیر را به طرف کسی نشانه بگیرم اول از همه از خودم می پرسم: «آیا من در به وجود آمدن این مشکل نقشی نداشته ام؟»

هر وقت اشتباه یا مشکلی پیش می آید باید راه حل پیدا کرد.

از
3
رای