تکنیک و نحوه پاسخ به سوالات مصاحبه استخدامی و شغلی متداول

تکنیک و نحوه پاسخ به سوالات مصاحبه استخدامی و شغلی متداول چگونه به سوالات مصاحبه استخدامی پاسخ دهیم ؛ تکنیک های جواب دادن به سوالات مصاحبه شغلی؛ بهترین و بدترین پاسخ در مصاحبه استخدامی؛ ترفند غلبه بر چالش مصاحبه شغلی با 21 مثال در سلام دنیا بخوانید.

اگر از هدف آنها مطمئن نیستید، پاسخ دادن به سوالات مصاحبه رفتاری می تواند مشکل باشد. برای مثال، وقتی یک کارفرمای بالقوه از شما می‌خواهد چالشی را که بر آن غلبه کرده‌اید توضیح دهید، آنها می‌خواهند ببینند که چگونه با فشارها، شکست‌ها و چالش‌های غیرمنتظره برخورد می‌کنید. یک پاسخ خیره کننده به آنها در مورد مهارت های حل مسئله و توانایی تفکر انتقادی شما می گوید. بیایید در این مطلب از سلام دنیا، همگی درباره پاسخ به سوالات مصاحبه استخدامی و بهترین و بدترین جواب مصاحبه شغلی، مشکلاتی که باید از آنها اجتناب کنیم مرور کنیم و به 21 نمونه پاسخ فوق‌العاده بپردازیم. با ما همراه باشید.

5 نکته برای ایجاد بهترین پاسخ به سوالات مصاحبه استخدامی

  • اگر می توانید از یک داستان حرفه ای یا مرتبط با کار استفاده کنید
  • سعی کنید داستان مرتبطی را درج کنید که می تواند برای موقعیت شغلی مناسب باشد
  • بر آنچه از موقعیت چالش برانگیز آموخته اید تأکید کنید
  • پاسخ مصاحبه را ساده و مختصر نگه دارید
  • متواضع باشید اما به دستاوردهای خود افتخار کنید

بهترین پاسخ در مصاحبه شغلی

5 اشتباهی که باید در مصاحبه شغلی از آنها اجتناب کرد

  • نگویید که هرگز مجبور به غلبه بر هیچ چالشی نبوده اید
  • از جزئیات بیش از حد خودداری کنید
  • از پاسخ خود برای سرزنش شخص دیگری برای موضوع قبلی استفاده نکنید
  • از داستان هایی با پیامدهای منفی دوری کنید
  • از بازگویی داستان خودداری کنید زیرا بر دیگران برتری دارید.

حتما بخوانید: در مصاحبه استخدامی چه بگوییم


نحوه پاسخ به سوالات متداول مصاحبه: تکنیک STAR

هنگام پاسخ دادن به سوالات متداول مصاحبه، مدیر استخدام امیدوار است که پاسخ شما به آنها نگاه عمیق تری به توانایی های کاری شما بدهد. استفاده از تکنیک اثبات شده STAR مثال خوبی ارائه می دهد که شامل تمام عناصر کلیدی مورد نظر آنها در یک طرح بندی آسان برای دنبال کردن است. روش STAR از چهار عنصر حیاتی استفاده می کند که عبارتند از:

  • S: موقعیت - با شرایط ساده به عنوان پایه پاسخ شروع کنید. آیا در یک پروژه تیمی بودید و با مهلت کوتاهی روبرو بودید؟
  • T: وظیفه -نقش شما در این شرایط چه بود؟ آیا شما مسئول تحویل محصولات به مشتری بودید؟
  • A: اقدام - برای حل مشکل اصلی چه اقدامی انجام دادید؟ مراحل خود را مشخص کنید نه تیم را.
  • R: نتیجه - پاسخ خود را با یک نتیجه مثبت پایان دهید. آیا به آنچه می خواستید دست پیدا کردید یا از این مشکل چه چیزی آموختید که دفعه بعد می توانید از آن استفاده کنید؟

به این نمونه پاسخ های واقعی نگاهی بیندازید و ببینید که چگونه می توانید در مصاحبه بعدی خود را برای هر سؤال سخت مصاحبه آماده کنید.

نحوه پاسخ به سوالات متداول مصاحبه: تکنیک STAR

مثال شماره 1: نقشی که قبلاً هرگز آن را نداشتید

در اولین کارم، به عنوان نماینده خدمات مشتری در محل برای فروشگاه کار می کردم. من درست از مدرسه خارج شده بودم و تا این لحظه هیچ تجربه خدمات مشتری نداشتم. من به نگرانی های تلفن و ایمیل پاسخ دادم، شکایات را به بخش های خاصی ارسال کردم و سعی کردم راه حل های قابل اجرا پیدا کنم. با وجود اینکه در رسیدگی به مشکلات مشتریان، به خصوص در یک فروشگاه شلوغ و پر استرس، تازه کار بودم، یاد گرفتم که چگونه سریع فکر کنم و با مشتریان همدلی کنم تا آنها از نتایج نهایی راضی باشند.

مثال شماره 2: رفع اشتباهات یک همکار که اخراج شده است

کار بر روی زمین تولید در شغل قبلی من یک بار چالش مهمی را ایجاد کرد. یکی از همکاران به دلیل عدم کیفیت کار رها شد و انبوهی از سفارشات ناقص و فاکتورهای مشتری با اشتباهاتی وجود داشت که نیاز به تعمیر داشت. چون هر دوی ما به یک تیم تولید منصوب شده بودیم، مجبور شدم اشتباهات را برطرف کنم و سفارشات ناتمام را پاک کنم. اگرچه استرس‌زا بود و بسیاری از سفارش‌ها تحت یک برنامه فشرده بودند، من با موفقیت این کار را انجام دادم و در عین حال وظایف تولید خود را با مدیریت دقیق زمان متعادل کردم.

نحوه پاسخ به سوالات متداول مصاحبه 1

مثال شماره 3: مجبور به اخراج یک همکار

من در آخرین شغلم به عنوان سرپرست شیفت در شرایط سختی بودم. من همیشه سعی می کنم با همه افراد در محل کار رابطه خوبی داشته باشم تا محیطی هماهنگ تر داشته باشم. متأسفانه منابع انسانی به دلیل برخی مسائل انضباطی به من مراجعه کرد تا یکی از همکارانم را اخراج کنم. این شرایط در ابتدا برای من زمان سختی بود، زیرا قبلاً هرگز حامل خبرهای بد نبودم. خوشبختانه، پس از بحث در مورد رویه‌ها و سیاست‌ های شرکت با منابع انسانی، به طرحی رسیدم که اجازه دهم همکارم تا حد امکان با همدلی کار کند. اگرچه نمی‌خواهم دوباره با آن مشکل برخورد کنم، اما معتقدم که در مورد آنچه که برای انجام آن نوع کار با درایت و حرفه‌ای لازم است، دانش بیشتری دارم.


حتما بخوانید: 15 خصوصیت رفتاری رهبران خوب برای موفقیت در کار


مثال شماره 4: با مشکل کمبود نقدینگی مقابله کنید

کار کردن به عنوان صندوقدار در شیفت شب در شغل قبلی من چالش هایی را ایجاد کرد. شیفت من برای یک هفته کامل هر روز عصر کوتاه بود. علاوه بر این، مدیریت شروع به مشکوک شدن به سرقت کارکنان کرده بود، بنابراین من مشکل را بررسی کردم. من نمی خواستم شروع به سرزنش کردن همکاران کنم، اما قبل از اینکه شرکت ما پول بیشتری از دست بدهد، باید علت کمبود را پیدا می کردم. بعد از اینکه با همه در شیفت شب نشستم و تا رسیدها رفتم، متوجه شدم که یک زن که با ما کار می کرد بینایی وحشتناکی داشت و به اشتباه کدها و قیمت ها را اشتباه وارد کرد.خوشبختانه، من مشکل را زود متوجه شدم، او شروع به استفاده از عینک طبی مناسب در هنگام شیفت کرد، و پول نقد دیگری تا مشکل کمبود وجود نداشت.

مثال شماره 5: به عنوان رابط بین دو همکار ناراضی عمل کنید

با وجود اینکه در نقش قبلی خود سرپرست نبودم، تیم مدیریت از من خواست که به عنوان رابط بین دو همکار که مسائل شخصی داشتند، عمل کنم زیرا با هر دوی آنها روابط شخصی نزدیک داشتم. اگرچه قبلاً آموزش حل تعارض نداشتم، تیم منابع انسانی کارفرما به من کمک کرد تا برای کار مؤثر با هر دو همکار آماده شوم. در نتیجه، اکنون می بینم که چگونه داشتن یک آشنای آشنا برای انتشار یک موقعیت حساس مؤثرتر از مداخله تیم مدیریت به تنهایی بود.

نحوه پاسخ به سوالات متداول مصاحبه 2

مثال شماره 6: یک مهارت جدید برای حفظ شغل خود بیاموزید

زمانی که من به عنوان معاون اداری کار می کردم، تغییر مالکیت داشتیم. تیم مدیریت جدید ایده های خود را در مورد اینکه نقش و وظایف فعلی هر کارمند باید متضمن آن باشد، داشتند. پس از بررسی شرح شغل من، آنها به این نتیجه رسیدند که موقعیت من ناکارآمد و قدیمی است.مالکان جدید به من فرصتی دادند تا در کلاس های عصر شرکت کنم تا مجوز فروش بیمه را در دفتر بگیرم و به جای اینکه بیکار شوم، در زمین کار کنم. اگر چه مواجهه با از دست دادن شغلی که در انتظار آن بود استرس زا بود، تصمیم گرفتم گواهینامه را دنبال کنم و برای ادامه کار آن را با موفقیت به پایان رساندم.

مثال شماره 7: مدیریت یک تیم فروش در طول اخراج شرکت

کار به عنوان مدیر تیم فروش در دوران رکود برای همه دوران سختی بود. سازمان ما در حال گذراندن اخراج‌های شرکتی بود که تأثیر مخربی بر اعتماد باقی‌مانده و رضایت شغلی کارکنان داشت. می‌توانستم ببینم که اضطراب و استرس چگونه بر فروش ماهانه ما تأثیر می‌گذارد و باید راهی برای تغییر آن پیدا می‌کردم. بنابراین، من ابتکار عمل را در دست گرفتم تا با مدیریت در مورد ادغام برخی چیزهای بی‌هزینه‌ای که روحیه را تقویت می‌کنند، صحبت کنم تا در محل کار به کار ببرم تا به دیدگاه همه کمک کنم. خوشبختانه، با گنجاندن چیزهایی مانند روز جمعه و لباس های غیررسمی، کارمندان شروع به لذت بردن بیشتر از کار در دفتر و گذراندن وقت با یکدیگر کردند و فروش ما دوباره بهبود یافت.


حتما بخوانید: چگونه اولین گام را برای رسیدن به موفقیت برداریم؟


مثال شماره 8: در مقابل یک همکار که یک دوست صمیمی بود، تبلیغ را بپذیرید

یکی از موقعیت‌های سختی که در آخرین موقعیتم با آن مواجه شدم، زمانی بود که سرپرست ما بازنشسته شد و کارش قابل قبول بود. شرکت ابتدا قبل از جستجوی خارج از سازمان یک مصاحبه شغلی داخلی انجام داد و در نتیجه هم خودم و هم همکارم برای این موقعیت درخواست دادیم. عارضه این بود که این همکار دوست صمیمی من هم بود. پس از دو دور مصاحبه با مدیر استخدام، آنها به من پیشنهاد ارتقاء تغییر سرپرست را دادند که باعث ناامیدی دوستم شد. با این حال، این شرایط به من بینشی داد تا حرفه ای باشم و با همکاران همدل باشم. گرچه دوستم از اینکه از او گذشت خوشحال نشد، اما در نهایت پذیرفتند که من برای آن شغل خاص گزینه بهتری هستم و تا به امروز رابطه کاری خوبی با هم داریم.

مثال شماره 9: مسئول یافتن اقدامات کاهش هزینه برای دفتر

به عنوان بخشی از شغل من به عنوان مدیر منطقه، رئیسم برای یافتن اقدامات کاهش هزینه برای دفتر نزد من آمد. اگرچه تجربه حسابداری و بودجه ریزی زیادی نداشتم، اما این وظیفه جدید را پذیرفتم و شروع به جستجو در فرآیندها و رویه های شرکت خود برای هر گونه ناکارآمدی کردم. تنها در دو هفته، سه منطقه مجزا را تشخیص دادم که دفتر ما می‌توانست در آن صرفه‌جویی کند. از تغییر تأمین‌کنندگان و شرکت‌های توزیع گرفته تا اجازه دادن به کارکنان برای مرخصی بدون حقوق، من بودجه منطقه خود را 12 درصد کاهش دادم.

نحوه پاسخ به سوالات متداول مصاحبه 3

مثال شماره 10: در محل کار با توجه به برخی از شیوه های کاری فعلی، یک تصمیم اخلاقی بگیرید

کار در یک شرکت روابط عمومی بزرگترین چالشی است که من در طول زندگی حرفه ای خود تاکنون با آن روبرو بوده ام. پس از تنها یک سال کار در آنجا، متوجه شدم که برخی از همکارانم به دلیل فشار مشتریان، تصمیمات غیراخلاقی در مورد شیوه های تجاری شرکت ما می گیرند. هنگامی که مشتری برای انجام همان لطف به من مراجعه کرد، باید تصمیم می گرفتم که آیا کارم ارزش خلاف اصولم را دارد یا خیر. در نهایت، من ترجیح دادم از اخلاقم پیروی کنم، و اگرچه مشتری از تصمیم من راضی نبود، اما رویه‌های ناعادلانه شرکت را با تیم مدیریتی ما آشکار کرد و تغییرات مثبتی را برای همه کارکنان ما ایجاد کرد.

مثال شماره 11: مدیر ناکارآمد یک فروشگاه خرده فروشی بودن

اگرچه اکنون بحث در مورد آن برایم سخت است، سال ها پیش مدیر خرده فروشی ناکارآمدی بودم. این اولین نقش من در مدیریت بود و تصورات منسوخ شده ای از وظایفم داشتم. در نتیجه زیردستانم به من احترام نمی گذاشتند و در شش ماه اولی که من تیم را زیر نظر داشتم، نرخ برگشت بالایی داشت. در نهایت، مدیر منطقه با نگرانی در مورد اقدامات من و نحوه برخورد با کارکنان به سراغ من آمد. با جستجوی آموزش بیشتر و باز ماندن برای شیوه های مدیریتی بهتر، خوشبختانه توانستم دیدگاه خود و نحوه برخوردم با تیم را در زمین تنظیم کنم. به این ترتیب، همه شادتر و پربارتر بودند.


حتما بخوانید: 7 اصل ضروری برای داشتن بهترین ظاهر و رفتار در ویدئو کنفرانس


مثال شماره 12: اجازه دادن به غرور در راه درخواست کمک

در موقعیت قبلی ام، این شانس را داشتم که در طول فصل کندمان، کارهای دیگری را انجام دهم. متأسفانه، تنها کاری که از من خواستند انجام دهم، اقدامی بود که قبلاً با آن ناآشنا بودم. از آنجایی که من هنوز برای کار کاملاً تازه کار بودم، از درخواست کمک احساس ترس و عصبی می کردم زیرا نمی خواستم به نظر برسم که نمی دانم چه کار می کنم. در نتیجه، من کار را مطابق خواسته شرکت انجام ندادم و در نهایت زمان بیشتری را تلف کردم زیرا مجبور شدم آن را دوباره انجام دهم، بعد از اینکه سرپرستم مرا کنار گذاشت تا مراحل را طی کنم. اکنون می‌دانم که بهتر است همیشه توضیح بخواهم و مطمئن شوم که در مسیر درستی هستم تا کارآمدتر باشم.

مثال شماره 13: امتناع از دیدن اینکه چقدر می توانید در اولین موقعیت فروش خود بیاموزید

من به عنوان بخشی از یک تیم فروش سودآور در شغل قبلی خود کار می کردم. تیم من فوق‌العاده بود، و تقریباً هر سه ماه یک بار به جایگاه فروش برتر دست پیدا می‌کردیم. با این حال، به همین دلیل، هر زمان که سرپرستم با ایده خوبی در مورد جذب مشتریان جدید به سراغ من می آمد توصیه های او را نادیده می گرفتم. پس از مدتی، گروه مدیریت من را برای بحث در مورد اینکه چگونه به ایده‌های جدید علاقه‌مند نبودم و در کار مبارزه می‌کردم، آوردند. در آن زمان، روند فکری من احساس می‌کرد که آن‌ها مرا متمایز می‌کنند، اما اکنون متوجه شده‌ام که بی‌اعتنایی من به یادگیری استراتژی‌های جدید پتانسیل‌هایم را محدود می‌کند. بنابراین اکنون، سعی می‌کنم هر ایده‌ای را که یک همکار دارد به عنوان پتانسیل کمک به بهبودم در نظر بگیرم.

نحوه پاسخ به سوالات متداول مصاحبه 4

مثال شماره 14: مسئولیت استخدام یک برنامه ریز رویداد شخص ثالث که شرکت شما را بیش از حد پر هزینه کرده است

رئیس من به من مأموریت داد تا یک برنامه ریز رویداد شخص ثالث را برای کنفرانس سالانه منطقه خود استخدام کنم. من زمان زیادی را صرف تحقیق در مورد گزینه‌های موجود و مقایسه قیمت‌ها کردم، در نهایت تصمیم گرفتم که یک شرکت کوچک محلی برای اجرای رویداد ما انتخاب شود. هنگامی که رویداد تمام شد و شرکت من صورت حساب نهایی را دریافت کرد، اختلاف قابل توجهی در برخی از هزینه ها وجود داشت. بین آنچه آنها نقل کردند و خدماتی که من برای آنها انتخاب کردم، ارتباط نادرستی وجود داشت. در مواجهه با فاکتوری قابل توجه تر از بودجه محدود ما، استراتژی و با مبلغ کمتری با برنامه ریز رویداد به توافق رسیدم و همچنین متعهد شدم که از خدمات آنها برای رویداد بعدی خود استفاده کنم. در نهایت، شرکت من صورتحساب قابل مدیریت تری داشت و ما رابطه حرفه ای را با یک شرکت محلی باز نگه داشتیم. همچنین در مورد مهارت های ارتباطی و عقد قرارداد به صورت کتبی زودتر یاد گرفتم.

مثال شماره 15: یک مشتری عصبانی از مدیر شما که در دسترس نبود درخواست کرد و خواستار راه حل شد

اولین باری را به یاد می‌آورم که من تنها کارمند ارشد شیفت بودم در حالی که مدیر ما باید برای زایمان می‌رفت. در حالی که او رفته بود، از یک مشتری عصبانی که در دستور آنها اشتباه بود، تلفنی گرفتم و خواستم با مدیر صحبت کنم. اگرچه من تجربه ای با مشتریان عصبانی دارم، اما روند شرکت ما این بود که به مدیر اجازه داد تا این نوع تماس ها را مدیریت کند. با این حال، از آنجایی که مشتری در دسترس نبود، اکنون به جای اینکه منتظر تماس باشد، یک راه حل می خواهد. خوشبختانه، سال قبل یک دوره حل تعارض گذراندم و توانستم مشتری را آرام کنم و فوریت او را به حداقل برسانم. به این ترتیب، مدیر من می تواند بعداً در مورد راه حل مناسب با آنها صحبت کند.مدیر من از نحوه برخورد من با تماس تحت تأثیر قرار گرفت. از آنجایی که روش‌های من چقدر مؤثر بود، او اطمینان داد که هر بازیکن تیمی می‌تواند دوره حل تعارض را بگذراند، بنابراین اگر او در اطراف نباشد، ابزارهایی برای مدیریت این وضعیت نیز داشته باشد.


حتما بخوانید: 9 مهارت اصلی برای برقراری ارتباط موثر با همکاران و دوستان


مثال شماره 16: گزارشات ماهانه خود را به اشتباه تکمیل کنید

من به عنوان یک کارآموز در خارج از مدرسه یک موقعیت سابقه کار داشتم. اگرچه این فقط یک کار کوتاه مدت بود، اما من مشتاق بودم تا حد امکان در بسیاری از کارها تلاش کنم. اما، متأسفانه، فکر می کنم برای یادگیری همه چیز عجله زیادی داشتم و بخش مهمی را در گزارش های ماهانه خود از دست دادم. سرپرست من متوجه اشتباهات شد و آنها را به اطلاع من رساند. البته بلافاصله احساس شرمندگی کردم. اما با گذشت زمان، متوجه شدم که تا زمانی که اشتباهاتم را قبول کنم و مطمئن شوم که آنها را ادامه نمی دهم، می توانم از هر موقعیت منفی درس بگیرم.

مثال شماره 17: درگیری مکرر با یکی از اعضای تیم در طول پروژه های بزرگ

من در آخرین محل استخدامم در یک تیم کوچک کار کردم. ما بر تمام حساب های پرداختنی و دریافتنی نظارت داشتیم. متأسفانه، هر ماه گزارشی ارائه می شد که به اطلاعات مهمی از هر چهار عضو تیم نیاز داشت. من به طور مداوم با یکی از همکارانم در مورد ایجاد جزئیات سند درگیر بودم. این درگیری هر ماه ادامه می یابد و باعث استرس و تاخیر زمانی می شود. در نهایت، پس از کمی تامل، به سرپرستم مراجعه کردم تا برای پراکنده کردن اوضاع و یافتن راه حل کمک بخواهم. خوشحالم که ابتکار عمل را بر عهده گرفتم، زیرا پس از آن، سرپرست ما توانست با هر دوی ما کار کند تا در جمع آوری داده های لازم برای گزارش های ماهانه، راه حلی قابل اجرا پیدا کنیم.

نحوه پاسخ به سوالات متداول مصاحبه 5

مثال 18: پس از گذراندن روزها در یک پروژه مهم، تمام داده ها از بین رفت

من می توانم موقعیت کاری سختی را به یاد بیاورم که در آن روزهای زیادی را روی یک پروژه مهم برای یک مشتری جدید کار کردم. سرپرست من از من می خواست مطمئن شوم که تمام درخواست های مشتری را برآورده کرده ام. من با پشتکار روی این پروژه کار کردم و از پیشرفتم راضی بودم همانطور که موارد آنها را مرور می کردم. متأسفانه در دفترمان برق رفت  رایانه من از آن آسیب دید. در عرض یک ثانیه تمام کار سختم از بین رفت. من بلافاصله شروع به وحشت کردم اما متوجه شدم که باید منطقی فکر کنم و یک برنامه تدوین کنم. من با بخش فناوری اطلاعات خود تماس گرفتم و با کمی ردیابی دقیق به سرور پشتیبان خود، توانستم بیشتر کارهایم را بازیابی کنم تا بتوانم در کار باقی بمانم و پروژه را به موقع انجام دهم.

مثال شماره 19: در طول یک پروژه تیمی بسیار محرک بودن و به عهده گرفتن بیش از حد مسئولیت

من از کار در تیم ها لذت می برم و با آخرین پروژه ام، در انجام وظایف تیمی کمی بیش از حد مشتاق بودم. بنابراین شروع کردم به تلاش برای رسیدگی به موارد زیادی برای گروه، با این باور که هر چه بیشتر برای گروه انجام دهم، بهتر خواهیم بود. متأسفانه، با انجام این کار، به هر یک از اعضای تیم فرصت بزرگی را برای استفاده از نقاط قوت و توانایی خود به نفع گروه ندادم. در نهایت متوجه شدم که نمی توانم همه کارها را انجام دهم و داشتن یک تیم شایسته برای تقسیم وظایف بهترین راه حل برای پروژه های بزرگ است.


حتما بخوانید:  وضعیت ظاهری و لباس مناسب برای مصاحبه کاری


مثال شماره 20: از دستورات مدیر خود پیروی نمی کنید

متأسفانه، یکی از موقعیت‌های سختی که در کارفرمای قبلی‌ام با آن مواجه شدم، زمانی بود که به سختی از دستورات یکی از مدیرانم پیروی می‌کردم. این فرد با کارهایی که من فکر نمی‌کردم مرتبط با پروژه هستند یا استفاده مؤثری از زمان من نبودند، به سراغ من می‌آمد. در نتیجه، از آنجایی که من همیشه دستورالعمل‌هایی را که به من داده شده بود را دنبال نمی‌کردم، بین مدیرم و من شکاف ایجاد کردم که سایر همکاران متوجه آن شدند. پس از صحبت با بخش منابع انسانی، متوجه شدم که نادیده گرفتن یا نادیده گرفتن دستورالعمل های مدیرم بهترین راه حل نیست. خوشبختانه، با گروه شگفت انگیزی از افراد در کارکنان، یاد گرفتم که چگونه راهنمایی را بپذیرم و در صورت داشتن نگرانی، چه زمانی توضیح بیشتری بخواهم.

نحوه پاسخ به سوالات متداول مصاحبه 6

مثال شماره 21: واکنش زمانی که مشتری مهلت پروژه را تغییر داد

با فکر کردن به گذشته، بزرگترین چالشی که در محل کار با آن روبرو شدم زمانی بود که برای یک مشتری معتبر در یک پروژه بزرگ کار می کردم. این مشتری قرارداد بلند مدت شرکت ما بود و من تازه کار روی پرونده آنها بودم. من پروژه جدید آنها را در سه ماهه گذشته شروع کردم و زمانی که آنها برگشتند و ضرب الاجل را تغییر دادند و آن را دو هفته افزایش دادند، به جزئیات زیادی پرداختم. هنگامی که مدیرم من را از تغییر مطلع کرد، من وحشت کردم زیرا فکر نمی کردم زمان کافی برای تکمیل پروژه قبل از موعد مقرر داشته باشم. بنابراین، با سرپرستم صحبت کردم و چند گزینه برای تکمیل کار در یک بازه زمانی کوتاه‌تر بحث کردم. خوشحالم که تماس گرفتم زیرا سرپرستم شخص دیگری را برای کمک به من در پروژه منصوب کرد و ما این کار را به موقع برای مشتری انجام دادیم. 

سخن آخر

پاسخ به سوالات رفتاری تنها اولین قدم در فرآیند مصاحبه شغلی است. یکی از راه‌های عالی برای مصاحبه، آماده‌سازی با پاسخ‌های نمونه است که کارفرمایان بالقوه را شگفت‌زده می‌کند. استفاده از جزئیات از موقعیت‌های خاص به کارفرما نشان می‌دهد که بهترین روش را برای مقابله با چالش‌های محل کار و اینکه آیا شما برای این کار مناسب‌تر هستید یا خیر. علاوه بر این، تجربیات گذشته می تواند به یک کارفرمای بالقوه کمک کند تا با شما ارتباط برقرار کند و بهترین ویژگی های شما را نشان دهد، حتی در شرایط استرس زا.


مطالب مرتبط:

9 باور محدود کننده که مانع رسیدن شما به موفقیت می شوند

افراد موفق و 5 عادتی که آنها را به موفقیت رسانده است

تعریف موفقیت و بیان اسرار، رموز و عادات خاص افراد موفق

اشخاصی که طالب موفقیت نیستند چه دلایلی دارند؟



از
1
رای